یکی از تفریحات کودکی من این بود که:
با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
یکی از تفریحات کودکی من این بود که:
با تلفن خونه زنگ بزنم خونمون ببینم اشغاله یا نه!
یه دوست دارم بنده خدا خجالتیه خیلی شدید
یه ماه پیش یه مدتی بود اینترنت قطع شده بود (این بنده خدا هم اینترنت داشت) من بعد یه هفته زنگ زدم تهران مرده با کلی راهنمایی اینترنت رو درست کرد بعد از سه هفته از دوستم می پرسم اینترنت وصل شد میگه نه زنگ نزدم
من:OOOOOO
یعنی اگه نمیگفتم فکر کنم تا جنگ جهانی سوم زنگ نمیزد
دو هفته پیش مامانم رفته بود اصفهان دریغ از یه دونه گز یا پولکی که سوغاتی بیاره الان واسمون مهمون اومده مامانم خونه نبود زنگ زده میگه : چای دم کن بعد برو توی اتاق من توی کمد لباسام پشت چمدون سیاهه یه بالش آبیه اونو ور دار
( من :-O )
زیرش یه ملافه سبزه اونو وردار
( من :-O )
زیرش یه ساک قهوه ایه
( من :-O )
توی ساک قهوه ایه یه ساک زرشکیه
( من :-O )
توی ساک زرشکیه یه پلاستیک بنفشه
( من :-O )
از توی اون یه بسته سوهان عسلی بردار بزار جلو مهمون تا من بیام جاشونو دوباره عوض کنم حواست باشه دست به گز و پولکی ها نزنی ها !!!!!
( و همچنان قیافه من= :-O )
امروز رفتم بیرون خواستم از خیابون رد شم گفتم بزار چراغ راهنمایی قرمز بشه بعد رد شم تو مدتی که منتظر بودم ملت یه جوری نگاه می کردن که آدم حس میکرد شلوارش رو خیس کرده ملت اینجوری زل زدن به آدم یعنی یه مردم قانون مداری داریم
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺭﻭﺵ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻧﺘﻮﻥ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ!! ﺍﺩﻣﯽ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﯾﻪ
ﺟﺰﻭﻩ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﻼﺳﯿﺶ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﻭ ﺍﻻﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﯾﻪ
ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ.
پسره قد فیل رشد کرده و قیافه ی گوریل داره،
دوست دخترش بهش میگه : جو جو!! :|
به این سن که رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و من و گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه . این راجع به زیرپوش هم صدق می کنه چون ممکنه تصادف شدید باشه
امشب بعد از 1سال به این معما پی بردم که اقاجونم مسواکشو کجا قایم میکنه که من نمیبینم،بارها دیدمکه داره مسواک میزنه اما به محض اینکه بعدش میرم مسواک بزنم مسواکش غیبش میزنه!!!خب زیاد پیچیده نیست،از مسواک من استفاده میکرده
تو مترو یارو دست کرده تو جیبم , دستشو گرفتم میگم راحتی داداش ؟ میگه ا ا ا جیبه تو بود؟ بابا بگو دیگه , یه ربه دارم میگردم , فکر کردم موبایلمو زدن , نزدیک بود داد بیداد کنم یه بی گناهی متهم شه ....
ما تو خونمون یه درخت گلابی داریم. این همسایه ما هم آدم مذهبی و خشکی بود. هر وقت گلابی های این درخته میافتاد خونشون برمیداشت مینداخت اینطرف دیوار.
بچه اش هم که این صحنه رو دیده بود، میرفت از تو یخچالشون گلابی هایی که باباش خریده بود رو بر میداشت مینداخت تو خونه ما...
صبح داشتم دنبال شورت ورزشیم میگشتم که واسه بعدازظهرش که فوتسال داشتیم بذارمش تو کیفم اما هرچی میگشتم پیداش نمیکردم. به داداشم گفتم این شورت ورزشی منو تو گرفتی؟ میخوام برم فوتسال شورت ندارم. آقا من هی میگفتم شورت ندارم، تو گرفتی؟ داداشم هم میگفت نه من نگرفتم. تا اینکه پیداش کردم و سریع زدم بیرون که برم دانشگاه.
نشستم تو تاکسی... یه پنج هزاری به راننده دادم و گفتم: آقا ببخشید شورت ندارم...!
ینی عملا" تاکسی از شدت خنده رو هوا بود
اعتراف می کنم وقتی دبستان و راهنمایی بودم بعضی معلما که خدا از سرشون نگذره می گفتند باید نتیجه های برگه امتحانارو ببریم ولیمون (پدر یا مادر ) امضا یا اثر انگشت بزنن منم که همیشه نمره هام درخشان بود ناچاراً مجبور بودم خودم با انگشت پام جای پدرم اثر انگشت بزنم ی روز یکی از معلما بهم گفت بابات کارگره اینقدر انگشتش بزرگه
سر کلاس یه سری از بچه ها کیف یکیو خالی کردن,طرف تا فهمید سریع وسط درس دادن معلم گفت:آقا کیف مارو خالی کردن!!!معلمه هم جدی اومد طرفش گفت:کیفت کو؟
پسره کیفشو از زیر میز ورداشت داد به معلم غافل از اینکه بچه ها پرش کرده بودن.معلم کیفو باز کرد با مشت و لگد پسر رو انداخت بیرون!!!
طرف پسر عموشو با خودش آورد تو مدرسه (پسر عموش تو مدرسه مون نبود),6 ساعت باهامون کلاس نشست,معلما هیچی نگفتن یه طرف,مدیرو ناظم هم نفهمیدن,مدرسه بود داشتیم!!!!!!
بابای من توی خانواده پسر بزرگس یه بار که جبهه بوده عمه ام میخواسته بره خونه دوستش جشن تولد بعد ورداشته نامه نوشته به بابام تو جبهه ببینه اجازه میده بهش یا نه ؟!!! :D
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )