تاریخ انتشار : دي 1395
روزها و ساعتها را بشوق دیدنت طی میکنم. در کمین لحظه هایم تا مرابتو برساندو انجماد دستهای فسرده ام را به دستان تو بسپارم که گرمای جانبخش تو را نیاز دارد . به صبح سلامی دوباره که تو دلیل زیبایش هستی هنگامی که از خواب بر میخیزی و لبخندی از رضایت و یک دنیا احساس خشنودی بر لب و دلت مینشیند که بازهم تو را دارم و بازهم به شوق تو مینویسم و چشم انتظار پاسخت میمانم.