تاریخ انتشار : مهر 1396
من عاشق "پاییزم"...
عاشق اینکه در پاییز "ببینمت"...
آرام راه می روی که روی زمین های باران خورده سر نخوری...
گونه هایت از سرما سرخ شده است...
سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای...
دست هایت در جیبت به هم مچاله شده...
معصومانه به زمین خیره ای...
چه قدر "دوست داشتنی" شده ای...
حرفم را پس می گیرم...
من عاشق پاییز نیستم...
عاشق " توام"...