دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  262052

امروز ناهار قیمه داشتیم.
خواهرم:آخ جووووووون قیمه
مامانم با آهی جگرسوز:من از قیمه متنفررررررررررررم
خواهرم:پس چرا درست میکنی؟
من با لحنی احساسی:چون ما دوست داریم.
مامانم:نه خیر.واسه اینکه نمیدونم دیگه چه کوفتی باید بریم تو اون شکم های صاب مرده تون :| کارد بخوره به اون خندق بلا :////

یعنی قدرت تخریب عملیات تروریستی هم این قدر نبود.

  261882

‏گوشی بابام رو گرفتم یخورده حافظه‌شو خالی کنم سَبک بشه حالا هر مشکلی تو گوشیش پیش میاد میگه تقصیر توعه چند وقت پیش حقوقشو نمیریختن اس‌ام‌اس نمیومد میگفت اینم تو گند زدی توش:/

  261844

این کاملا واقعی است.
یه بار عمم با دخترش میره بازار عمم(چادری هست جوری چادر سرش میکنه فقط چشاش دیده میشه)جلو یه مغازه دخترعموشو میبینه باهاش سلام عیلک می کنه میره تو مغازه بعد از دخترش میپرسه منیژه(دخترعمویی که جلو مغازه دیده)کجا رفت دخترعمم گیج میشه میگه کیو میگی کدوم منیژه؟ بعدا کاشف به عمل میاد که منیژه ای وجود نداشته عمم تو آینه خودشو دیده با خودش حرف زده
دختر عمم⊙_⊙
آینه●-●
عمه ی نابغه ام °°
دلم برای اون بیچاره هایی میسوزه که جلو عمم این ماجرا رو فهمیدن نمی دونستن چی رو باید گاز بگیرن

  261821

یکیو میشناسم با دوست پسرش کات کرد خونوادش برا اینکه حالش بد نشه و افسردگی نگیره بردنش ترکیه سفر
به همین برکت قسم من اگه به فرض محال یه روزی دوست پسر داشته باشم و باهاش کات کنم و خونوادم بفهمن منو میندازن تو حموم تا یه هفته بهم آب و غذا نمیدن:|||

  261774

مامان بابام دعواشون شده بود بعد از دعوا مامانم نشسته بود تو پزیرایی و میوه پوست میکند و میخورد .
بابام رفت اشتی کنن و از دلش در بیاره بر گشت گفت : دستت رو چاقو نبره .مامانم گفت : مگه یوزار سیف اومده؟؟
باز دعواشون شد :/ :/

  261710

یه بار شب ساعت 9 بود من و مامانمو داداشام تو خونه تنها بودیم یهو یه صدایی اومد از تو حیاطمون و بعدشم انگار در یا پنجره باز شد مامان و داداشای منم که ترسو (البته داداشام از من کوچیکترن ) شجاعشون منم که اصلا از تاریکی و دزد و جن و اینجور چیزا نمیترسم . خلاصه منو انداختن جلو که تو برو ببین چیه کیه منم رفتم کل حیاطمونو نگاه کردم کسی نبود بعد رفتم پذیراییمونو نگاه کنم چون اگه کسی بخواد بره اونجا دیگه لازم نیست بره تو سالن و خلاصه که ما نمیبینیمش منم رفتم قشنگ نگاه کردم لحظه آخر گفتم پشت درم نگاه کنم که یکی گفت پخ تصویرشم که چون تو تاریکی بود معلوم نبود منم بد ترسیدم به گریه افتاده بودم بعد که حالم جا اومد دیدم بابام بودن میخواستن شوخی کنن . آخه اینم باباس ما داریم؟

  261689

خوش به حالتون یه خودکشی نمادین میکنین بعد خانوادتون میذارن هر غلطی دلتون خواست بکنین
بابای من اگه بفهمه خودکشی کردم و زنده موندم خودش با ساطور گردنمو از تنم جدا میکنه:/

  261598

‏من یه سال مدرسه ای میرفتم که بابام ناظمم بود
یه بار پدر یکی آومده بود گفت چرا بچه منو زدی؟
بابام گفت من بچه خودمم میزنم بعد صدام کرد گرفت جوری میزدم صدا سگ میدادم
طرف میگفت آقا غلط کردم ول کن بچتو •_•


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

  261554

چند روز پیش داداشم سر کلاس انلاین بود(کلاس اوله)استاد ازش یه سوال پرسید بلد نبود جواب بده ایشون هم زبل خان سرشو صاف کرد که مثلا اینترنت ضعیفه تصویر وایساده حالا اینا به کنار بعد که تعریف میکرد میگفت فقط به دوربین نگاه می کرده که مردمک چشمش تکون نخوره
فک و فامیله داریم؟

  261502

‏یه بار تولدم اونقدر کاسه بشقاب و پارچ آوردن جهزیم تکمیل شد به فکر افتادن شوهرم بدن.
⁦:-|⁩

  261387

مامانم موقعی که حرف خصوصی با کسی داره: دخترم بیا گوشیمو بگیر برو تو تلگرام واسه خودت بخون
مامانم موقعی که میگم تو گوشیم تلگرام بریزم:تو این سن تلگرام میخوای چیکار؟

***

مامانم موقعی که سوال خصوصی ازش میپرسم:بچه ها تو این چیزا دخالت نمیکنن.
مامانم موقعی که میخواد کارای خونه رو بندازه گردنم:چرا بزرگ شدی هیچ کاری نمیکنی؟
یکی تکلیف منو مشخص کنه:((((

  261384

سلام

دیدین بعضیا به ماسک میگن ماکس

مامان بزرگم اینجوری میگه حالا اینو ول کنید

پسر عمم رو چیکار کنم که کلاس هشتمه و 13 سال سن داره اون به ماسک میگه ماکس

یکی بهم بگه چطوری بزنمش که مرگ طبیعی جلوه بده

  261379

مادر خانوم: عزیزم چرا دختر عمو تو تحویل نمیگیری تازه از کرج رسیدن بعد این همه مدت
پدر جان : راست میگه دیگه (مادر بنده اگه اشتباهم بگه باز از نظر ایشون راست میگه دیگه)
بنده حقیر: باوش
رسیدیم به خونه عمه جان و منم تصمیم گرفتم گرم بگیرم..
منو دخت عمو در حالی که داریم دیگ به ترک دیوارم میخندیم و باهم حسابی جور شدیم ^_^ ‌
مادر و پدر گرام : چه خبر توووونههه **



:/

  261376

ب بابام میگم یه سال پیش اون پولی که بهت دادمو بده سربسرم گذاشت برگشتم گفتم
میدونی با اون پول سکه میخریدم الان چقد شده بود، برگشته میگه فک کن حالا سهام خریدی:(

  261337

زنعموم: چیکار میکنی با درسات ؟
بنده: خوبه –_– (خدایی جواب ای سوال چی میتونه باشه)
دخترش : مامااان چرا از من این سوالا رو نمیپرسی ؟
زنعمو جان: آخه تو درست خوبه عزیزم..

:/