نمیدونم مردا کی میخوان قبول کنن صورتی مخصوص دخترا نیس!
مثلا من صرفااا برای تنوع دادن به لباسای داداشم رنگ روشناشو با همکاری ماشین لباسشویی صولتییی کردم الان نمیدونم چرا ناراحته همش داره میکوبه به درو میگه بیای بیرون میدونم چیکارت کنم^__^
شایدم اون اکلیلا که روشون ریختم یکم زیاده روی بوده.. نمیدونممم:]]
.
.
پ.ن این قضیه اصلااا به اون سری که اومد خیر سرش طرح بزنه و با ماژیک رید به کفشام ربطی نداره ها ،نه...من اصلا کینه ای اینا نیستم فقط خواستم با شرتک صورتی اکلیلی تو باشگاه به دوستاش پز بده.. همین! قدر نمیدونه که*__^
فک و فامیله داریم
من کلش رویال داشتم رسیده بودم به زمین سلطنتی و براول استارز هم داشتم با 3000 کاپ و شخصیت کرو،اونوقت مامانم حذفشون کرد:|
.
.
.
.
.
یه همچین مادر مهربونی دارم من:)
سلام بر همگی
پسر داییم میگه میگم احمد به نظرت تارزان هم عطسه هم میکنه
من: o_o هااااااااا
پسر داییم:چته خو یه سوال پرسیدم
من:دقیقا یادم نمیاد چون تو اون زمان نبودم
پسر داییم:برو بابا تو هم هیچی سواد نداری
این فک و فامیله ما داریم
به نظرتون چجوری بزنم که مرگ طبیعی جلوه بده
دیروز به مامانم میگم مامان دوس داشتی من اصلا به دنیا نمی اومدم؟
بعد گفت والا من از خدا خواستم تو به دنیا نیای ولی دیگ چکار کنم با زور خودتو چپوندی تو این دنیا .
قیافه من ????
قیافه مامی ????
چرا اخه؟
راستی اولین مطلبمه
حرف شما بعد از دیدن این جمله: به درک
????????????
سلام
وقتی از سر کار برگشتم خونه دستو صورت رو که شستم اومدم رو مبل نشستم یه نگاهی به شکمم انداختم گفتم :خوب حال میکنیا همش منه بدبخت کار میکنم تو میخوری.بابام از اون اتاق گفت :نه میخوای اون کار کنه تو بخوری.
هیچی دیگه پودر شدم رفت........فکو فامیل من دارم؟؟؟
اقا یروز تو جمع فامیل صحبت خاطره ها بود یهو مادر بزرگم گفت:
یادتونه اونروز من تو خونه خودم بودم هیچ کدومتون نبودین0_o
ینی جمع منفجر شد بش میگفتم خب چطور باید یادمون بیاد وقتی نبودیم...
حالا اینکه گذشت ولی تا ی هفته با همه قهر بود ک چرا مسخره می کنید.
فک و فامیله داریم...
پست یازدهمه حمایت کنید
داستان های منو مامانم ۲:
اگه مادر شما یهو نمیاد تو اتاق و درو به سرعت نور باز نمیکنه تا ببینه
چه غلطی داشتی میکردی
باید به ایرانی بودنش شک کنید
داغ دیده ها لایک لطفا
داستان های منو مامانم ۱:
من وقتی پام میخوره به آب یا چای که میریزه
واکنش مامانم: الحق کوری که جلو چشتو نمیبینی من اگه اون چشمارو از کاسه در نیاوردم
مامانم وقتی پاش میخوره به آب یا چای که میریزه
واکنش مامانم: کدوم خری اینو اینجا گذاشته من اگه بفهمم او دستا رو قلم میکنم
۰
۰
۰
۰
۰
اون دستمال من کو اشکام داره سرازیر میشه
داغ دیده نا لایک لطفا
تازه چشمها رو لیزیک کرده بودم یه خواستگار عینکی واسم اومد، به مامانم گفتم نه عینکی دوست ندارم-_-
مامانم گفت تا دو هفته پیش میگفتی مامان، میرفتی سمت بابات که...!
بابای من میاد کل اخبار 20:30 رو نگاه میکنه بعد فحش میده میگه اینا دروغه بعد میزنه شبکه یک اخباره ساعت 9 نگاه میکنه
اونم کپی اخبار 20:30 خبر میده
اخرش به اونم فحش میده و میگه دروغه
بعد تلویزیون خاموش میکنه کنترل میندازه اونور میره تو حیاط میخوابه
فک و فامیله داریم؟
شمام از این فک و فامیلا دارید؟اره بابای شماهم اره؟
یه شب تو حال داشتم چت می کردم یهو داداشم اومد قشنگ همه جارو نگاه کرد منو ندید بعد یواشکی رفت توی برنجی که مامانم واسه یه هفته گذاشته بود دستشویی کرد یعنی یه هفته منو داداشم با شکم خالی میرفتیم تو تخت
من (*_*)
داداشم(+_+)
سلام دوستان ما هر وقت که مخوایم شام بخوریم همیشه منو بابام عادت داریم صندلیرو متله تاب جلو عقب کنیم آقا هر وقت بابام صندلی سر میخوره میفته زمین همه از جمله من به طرف پدر گرام حمله میکنیم که یوقت چیزیش نشده باشه.حالا عکس العمل خانواده وقتی پدر میفته:
مادر:ای وایییی عشقم چیزیت نشده که یوقت؟؟؟؟
من:پدر عزیزم چیزیت که نشد سرت درد نگرفت؟میخوای ببرمت بیمارستان؟؟؟
پدر نه برو گمشو اونور تا نکشتمتتتت.من:(O_O)مادر:راست میگه دیگه برو گمشو.
حالا وقتی من میفتم:
مادر:خبره مرگت چه غلطی میکنی؟؟؟هیشه مایه ی ننگی.من:≧﹏≦
پدر:چه بوقی میخوری پاشو تنه لشتو بردار ببینم صندلی چیزیش نشد؟من:(O_O) خودم میدونم سر راهیم من که رفتم سراغ پدر مادر واقعیم.
دوستان اولین پستمه
انصافا این گودزیلاها بد جور شدن مهمونی بودیم پسرخاله اومده میگه سامیار ببین ماشینم چش شده منم گفتم بذار باهاش بازی کنم بعد ماشینکو که گرفتم دستم دستشو کرد تو جیبم گوشیمو برداشت برد دید رمز داره کوبوند به دیوار
بعد خالم میگه چسب یک دو سه دارید بچسبونمش
من (+_+)
خالم (◔‿◔)
پسر خالم ^_^
چند وقت پیش رفته بودیم کوه
خونه ای که توش بودیم
خونه همسایمون بود
بعد چند ساعت پسرش اومد ( پسرش خیلی شوخ طبع هست کلا آفریده شده که موجب خنده مردم بشه)
بعد یهو گفت می خوام براتون یه چیزی بگم
گفتیم بگو
گفت یه روز رفتم جنگل( یه نوع خیال برای جوک) یه خر دیدم گفتم: تو کی هستی؟ گفت من خرم. گفتم که نه خر مفهوم بدی داره اسمتو میذاریم اصغر
گفت باشه
گفتم حالا می خوام چند تا سوال ازت بپرسم گفت بپرس
خرس بهش نشون دادم گفتم چیه کیه گفت خرس گفتم باریکلا اصغر
تمساح نشون دادم گفتم چیه کیه گفت تمساح گفتم باریکلا اصغر انقدری که میگن هم خر نیستی
بعد پسر همسایه ادامه داد: یه حیوون دیگه هم نشونش دادم همونی که تو شکمش بچه را داره ولی اسمش یادم نیست
مام خیلی یک صدا گفتیم کانگورو گفت ( پسر همسایه گفت) باریکلا اصغر
بیشعور یعنی مارو با اون خره یکی کرد
درسته مامانم به عنوان شوخی یه پس گردنی آبدار بهش زد ولی خیلی خندیدبم
توی هر خانواده ی گسترده ای یه زندایی فاطمه وجود داره
اگه زندایی فاطمه نبود حتما یه زندایی معصومه وجود داره:))
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 14047
کل بازدید: 511970898