دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک متفرقه

  124

به حیف نون می گن: نفت، طلای سیاه است. حیف نون فرداش یه 5 لیتری می اندازه گردنش!

  123

حیف نون مست می كنه، شنگول می شه، گرگه میاد می خورتش!

  122

از حیف نون می پرسن خواهرت دختر زائیده یا پسر؟ می گه به من اطلاع ندادن. هنوز نمی دونم دایی شدم یا خاله!

  121

شب اول قبر حیف نون ازش می پرسن من ربک؟ می گه می تونم از فرصت مقایسه استفاده کنم؟!

  116

حیف نون رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟ حیف نون میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد" من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

  115

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه كمكى كردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

  87

غضنفر رو براي اولين بار مي برند توي هلي کوپتر ، توي آسمان از سمت چپي اش مي پرسه : شما گرمتونه ؟ طرف مي گه : نه از سمت راستي اش مي پرسه شما گرمتونه ؟ اون يکي هم مي گه نه بعد غضنفر بلند مي گه : آقاي خلبان هيچ کس گرمش نيست. اون پنکه سقفي رو خاموشش کن !

  86

غضنفر دو تا بلوك سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون ، صاحب‌ كارش بهش ميگه: تو كه فرقون داری،‌ چرا اينا رو ميگذاری رو كولت ؟! غضنفر ميگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، چرخش پشتم رو اذيت می كرد !

  75

غضنفر تو جاده داشته رانندگی می كرده ، یهو میبینه یه كامیون داره از روبروش میاد، میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره . رفیقشو صدا می كنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین .

  74

غضنفر می ره مسابقه قرآن ، نوبت اون که می شه براش سوره بنی اسرائیل می افته اونم از مسابقه انصراف می ده !!!

  64

پسر غضنفر رتبه اول کنکور رو میاره بهش می گن : چه کار کردی ؟ می گه : روزی 25 ساعت درس می خوندم ! می گن : مگه می شه ؟ می گه : آره ، صبح یک ساعت زود تر بیدار می شدم !!!

  63

یه روز مدیر مهد كودك به یكی از بچه ها می گه : تو مامان داری ؟ می گه نه ! می گه بابا داری ؟ می گه نه ! مرده می گه پس چی داری ؟ می گه جیش دارم !!!!

  61

یک نفر خودشو دار می زنه ، میان می بینن بر اثر ضربه مغزی فوت کرده ، بررسی می کنن می فهمن خودشو با کش دار زده بوده !

  23

خسیسه دمه مرگ وقت وصیت میگه  احمد کوجاست؟ -- اینجام بابا
ممد کوجاست؟ -- اینجام بابا
مامانیت کو ؟ -- اینجام آقا !
آ پدر سگا همتون که اینجاین پس چرا چراغ توالت روشن ست ؟

  20

دو تا دروغگو داشتن از کنار یک کوه رد می شدن یکی به دیگری گفت: اون مورچه را می بینی که بالای اون کوهه؟ اون یکی هم گفت: کدوم یکی را می گی؟ اون یکی را گه چشمش بازه یا اون یکی که چشاش بسته است؟