خسرو شکیبایی : چند تا دوست داری ؟

دختربچه :دو تا

خسرو شکیبایی : چقدر زیاد. اسماشون چیه ؟

دختر بچه : مامان و بابا

آقا خودم یک جمله گفتم ببینید خوبه؟به خدا مال خودمه:
*اشک ها فقط قطره های آب نیستن،اشک ها به دنیا کلمه هستن،کلمه های که هیچ زبونی نمیتونه بگه،و هیچ گوشی نمیتونه بشنوه،اشک ها جمله های هستن که باید بریزن تا از ریختن ادما جلوگیری کنند،اشک ها......امان از دنیای اشکها......*
(اینو شب قبل از امتحان فیزیک گفتم از ته دلمه:|)

خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد. (فیلم زیر نور ماه )

همایون ارشادی:خوب هر چی ملا یادت داده
رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی
دزدیه . اگر مردی رو بکشی یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی
.وقتی دروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی وقتی تقلب می کنی حق رو از
انصاف می دزدی. می فهمی؟

واعظـــی پرسیــــد از فــرزنــد خویـــــش
هیــــــچ می‏ دانی مسلمـانی به چیست؟
صـــــدق و بی ‏آزاری و خدمــتِ به خلـــق
هـــم عبـــــادت، هـم کلیــــد زندگی ‏ست
گفـــــت: زیـن معیــــــار انـــــدر شهــــر مـا
یک مسلمـان هست، آن هم ارمنی ‏ست!
عنوان کتاب: [دیوان اشعار - 1314]
نویسنده: [پروین اعتصامی]

شيرين : چگونه فراموش کنم آن نگاه را که نجيب بود و مهربان و مخملى. سرزنشم نکنيد که بر سر نعش خسرو از نگاه عاشق فرهاد حرف ميزنم.
تقصير من نيست ,
تقصير اين روزگار عاشق کُش است که نگاه فرهاد را به چشمان هيچ مَردِ ديگرى نبخشيد ,
حتى خسرو...

فيلم شيرين - ساخته عباس کيارستمى

رویا تیموریان: خدا دهن ودندون رو فقط برای خوردن وجویدن نداده...
حرف هم باید مزه مزه کنی بعد بزنی....

مرد: «تا حالا آرزوی مرگ کردی؟»
پیرمرد: «نه، احمقانه ست که تو این زمونه آرزوی نعمت داشته باشی.»

جک هارپر: «یه مرد چطور می‌تونه بهتر بمیره...»
سالی: «تو مجبور نیستی بمیری جک. اونم مجبور نیست بمیره.»
جک هارپر: «همه می‌میرن سالی؛ مسئله اینه که خوب بمیری.»
Film Title: [Oblivion - 2013]
Director: [Joseph Kosinski]
Writer: [Karl Gajdusek, Michael Rndt]

ﺳــــَــــــــــــــــــــﻼﻣَﺘیہ آخرین خـבاحافظے ڪه توے گلوم خُشڪ شـב

ﺳــــــــــــــــــــــــﻼﻣﺘیہ ڪسے ڪه طاقت نـבاشتم ازش خـבاحافظے ڪنم فقط تونستم بگم برو!!

ﺳــــــــــــــــــــــــﻼﻣﺘیہ בستامون ڪه בیگه هیچوقت به هم نمیرسه.!

ﺳــــــــــــــــــــــــﻼﻣﺘیہ خنـבهامون

ﺳــــــــــــــــــــــــﻼﻣﺘیہ خاطره ے בیروزمون

فرامـــــــــــــــــــــــــــــــــوشت نمـــــــــــــــــــــــــــــــــیڪنم...!

بــــــــــــــــــــــــــــــــــه عشقمون قـــــــــــــــــــــــــــــــــسم

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه حافظه اے ڪه تمامش

خاطرات توس..

بــــــــــــــــــــــــــــــــــه آغوشے ڪه

تمام پیونـבهاے جز تورا

پـــــــــــــــــــــس میزنـב

قــــــــــــــــــــــــــــــــسم میخورم

فـــــــــــــــــــــــــــــــــراموشت نمیڪنم...

a broken heart is like a borken mirror …
it is better to leave it broken than hurt yourself trying to fix it !
یه قلب شکسته مثل یه آیینه شکسته س
بهتره بزاری شکسته باقی بمونه تا اینکه برای درست کردنش ، خودتو زخمی کنی

عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «من فقط می‌خوام راجع بهش حرف بزنیم.»
عضو شمارۀ 7 هیئت منصفه: «خب، چی هست که بخوای راجع بهش حرف بزنی؟ یازده نفر اینجا هستن که فکر می‌کنن اون گناهکاره. هیچکس بجز تو حتی لازم ندیده که واسه بار دوم راجع به این مسئله فکر کنه.»
عضو شمارۀ 10 هیئت منصفه: «می‌خوام یه چیزی ازت بپرسم؛ داستان اونو [متهم رو] باور می‌کنی؟»
عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «نمی‌دونم که باور می‌کنم یا نه... شاید نه، نمی‌کنم.»
عضو شمارۀ 7 هیئت منصفه: «خب چی باعث شده که به بی‌گناهیش رأی بدی؟»
عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «خب، یازده تا رأی موافق به گناهکاریش وجود داشت. این آسون نیست که بدون هیچ گفتگویی، منم راحت دستمو بلند کنم و یه پسربچه رو بفرستم سمت مرگ.»
عضو شمارۀ 7 هیئت منصفه: «خب حالا... کی گفته آسونه؟»
عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «هیچکس.»
عضو شمارۀ 7 هیئت منصفه: «چیه؟ فقط بخاطر اینکه من فوری گفتم گناهکاره؟ من صادقانه فکر می‌کنم اون گناهکاره و اگه صد سال هم حرف بزنی نظرم عوض نمیشه.»
عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «من سعی نمی‌کنم نظرتو عوض کنم؛ قضیه اینه: ما اینجا داریم راجع به زندگی یه آدم حرف می‌زنیم. نمی‌تونیم تو پنج دقیقه راجع بهش تصمیم بگیریم. این فرضم در نظر نمی‌گیرید که داریم اشتباه می‌کنیم؟»
عضو شمارۀ 7 هیئت منصفه: «فرض کنیم داریم اشتباه می‌کنیم! فرض کنیم کل این ساختمون ممکنه رو سر من خراب بشه. تو می‌تونی هر فرضی رو در نظر بگیری!»
عضو شمارۀ 8 هیئت منصفه: «درسته، منم همینو میگم دیگه.»
Film Title: [12 Angry Men - 1957]
Director: [Sidney Lumet]
Writer: [Rigenald Rose]

**********... fatemeh_sa1996@ ...**********



قیصر امین پور چه زیبا گفت :

مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
"ببخشید"

ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
" ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ "
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟ مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ:
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "
با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟

گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
کاری ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻣﺮﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺑﺎﺷﺪ، نیست.
گذﺷﺖ ﻫﻢ ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﻫﻮﯾﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ ....
انتظار ﺑﺨﺸﺶ ﻫﻢ ﻧﺎﺑﺠﺎﺳﺖ .... شخصیت ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯼ ، ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﺭﺍﻡ نمی ﺷﻮﺩ ... آدمها را بفهمید،
دل، آلزایمر نمی گیرد

اسم من لعونارده . دوستام منو لنی صدا میکنن
فقط مشکل اینجاست که دوستی ندارم!!

پولاد کیمیایی: وقتی که قلبتو باختی
دیگه تا آخر عمر چیزی رو نمی بری.....