دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس محرم

  112985

یاد حسین و لب عطشان او
وان لب خشکیده طفلان او
ساقی کوثر پدرت مرتضی است
کار تو سقای کربلاست
دست تو شد دست شه لافتی
خط تو شد خط امان خدا

  112983

ای حرمت قبله حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
تاج شهیدان همه عالمی
جانی و جانان بنی هاشمی
دست علی ماه بنی هاشمی
ای حرمت قبله حاجات ما
سرور و سالار سپاه حسین
داده سر و دست براه حسین
عم امام و أخ و إبن امام
حضرت عباس علیه السلام

  112702

هز عرش،از میان حسینیه ی خدا آمد صدای ناله ی حی علی العزاء
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد گفتند:
تسلیت همه بر ساحت خدا

  112510

اگر حسین (ع)ما نبود عشق این همه زیبا نبود
چیزی به اسم عاشقی توسینه ی دنیانبود

  112506

آن چنان کز برگ گل، عطر گلاب آید برون.....تا که نامت میبرم از دیده اشک آید برون

یا قمر بنی هاشم(ع)

  112505

گر لب نزدی به آب دریا ، عباس..........دریای ادب میان لبهای تو بود

  112406

عباس چو از جام عطش باده گرفت
آزادگی از امام آزاده گرفت
افتاد دو بازوی رشیدش اما
با دست فتاده دست افتاده گرفت
ورد لب مردان جهان مردی اوست
ذکر دل وجان عاشقان مردی اوست
تاریخ عطش ناک دل شیعه هنوز
سیراب شریعه جوانمردی اوست

  112405

ای ماه بنی هاشم خورشید لقا عباس
ای نور دل حیدر،شمع شهدا عباس
ای از دل تو طفلان روشن به امید آب
ای ساقی غم پرور، میزان وفا عباس
ای تشنه آب آور،ای کشته نام آور
ای صف شکن لشکر،سردار صفا عباس
لب تشنه شدی در آب،لب دوخته برگشتی
جان را بلب آوردی ،با عین رضا عباس
تو درس وفا دادی ،با دست جدا دادی
بی دست شدی رهرو،در راه خدا عباس

  112403

دل صفا گرفته امشب زگل یاس علی
من می خوام امشب بشم گدای عباس علی
برای کرببلا دلهای ما پر می زنه
در خونه ی ابوالفضله علی در می زنه
شنیدم تو علقمه با صورت افتاد رو زمین
فاطمه گفت پسرم بر پسر ام البنین
بچه ها تو خیمه ها میگن که ما آب نمی خوایم
بابا جون قربون تو که ما فقط عمو می خوایم

  112035

لب تشنه بر لب آب، از خون وضو گرفتم
پاداش نوکری را،خون گلو گرفتم
من افتادم از پا، او می زند به سینه
لب تر نکردم از آب ، یاد لب سکینه
دستم زتن جدا شد، در راه دین فدا شد

  112026

دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سرو بخون غلطیده
تا نگویند حسین داغ برادر دیده
دیده بگشا که طفلان همه غوغا دارند
جرعه آب روان از تو تمنا دارند

  112021

زمین علقمه دریای خون شد
تن بی دست سقا واژگون شد
عزیز فاطمه با قلب خسته
سر نعش علمدارش نشسته
بدامن گه نهد آن جسم صد پاک
گهی خون از دو چشمش می کند پاک
گهی گوید که ای ماه مدینه
چه گویم آب اگر خواهد سکینه

  111824

بر گلستان ولایت تاختند،‎ غنچه را با لاله پرپر ساختند، غنچه زیرخاروخس افتاده بود،‎ باغبان هم از نفس افتاده بود‎، ظلم و طغیان و جنایت زاده شداین چنین مزد رسالت داده شد.

  111786

بر زمین افتاد ، لاله یاسم
شد جدا از تن، دست عباسم
تا به خون خفتی ،در دل صحرا
زائرت گردید، مادرم زهرا
تا لب از خون،دیده تر کردی
داغ اکبر را ، تازه تر کردی
با کدامین دل ، ای علمدارم
بی تو رو سوی ، خیمه ها آرم

  111784

برادر ای که جان من فدایت
دم آخر بیا ادرک اخایت
بیا تا روی زیبایت ببینم
ببالینم بیا ای نازنینم
در آن ساعت که در خون می تپیدم
بسی زخم زبانها می شنیدم
که میگفتند کو آن زور بازو
نیاوردم از این غم خم به ابرو
ولی از غربت دل بیقرارم
غریبی تو را طاقت ندارم