میپرسندمنبع دل نوشته هایت کجاست؟!
پاسخ میدهم راه دوری نیست یک وجبیه بغضم!!...

حرفش را ساده گفت !
من لایق تو نیستم , اما نمیدانم خواست .....
لیاقتم را یاداوری کند یا خیانت خودش را ......

گفته بودم بی تو سخت میگذرد.......................حرفم را پس میگیرم. بیتو اصلا نمیگذرد..........

یک نخ آرامش دود میکنم به یاد ناآرامی هایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند
یک نخ تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم …
یک نخ سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام …
یک نخ بغض به یاد تمام اشک های نریخته
کمی زمان لطفا ، به اندازه یک نخ دیگر ، به اندازه قدم های کوتاه عقربه …
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده

دلم واسه تمام روزای خوبی که باهم زیر این اسمون داشتیم اون عاشقانه های شبانه اون اشتیاق اون همه شور با دیدن اسم لاو رو گوشیمو اون لحظه ها که سر کلاس وقتی گوشیم زنگ میخورد بیخیال درس میشدم تا حتی ی ثانیه صداتوبشنوم دلم میخواددد اما چه زود تموم شد...

ای مونایه آرزوهایه من
تو کجایی ببینی حاله زارع من

دیشب بعد از ۴ ماه دوری دیدمت ... باز هم روی تختت نشسته بودی... خیلی ذوق کردم... دستای نرمت رو بوسیدم... مثل قدیما .... کلی به چشمای قشنگت نگاه کردم ...حیف که خواب بود ... حیف که بیدار شدم .... حیف که دیگه نیستی تا با لبخندات قند تو دلم آب بشه...حیف که مردگان زنده نمیشوند.... اما بابایی عزیزم همیشه بدون اگه هزار سالم بگذره ،بازم یه نوه داری که مثل الان به یادته و از دیدنت حتی تو خواب شاد میشه.....
(( اگه میشه برا شادی روحش صلوات لطفاً))

میگن : گذشته بر نمی گرده..........تو از من گذشتی و دیگه بر نمی گردی!

ﺑﻌﻀﮯ ﻫﺎ ﺭُﻭ ﺑﺎﯾَﺪ ﺍَﺯ ﺗﻮ ﺭُﻭﯾﺎﺕْ ﺑــِڪِﺸﮯ ﺑﯿﺮﻭﻥْ


ﻣُﺤڪَﻢْ ﺑَﻐَﻠِﺶْ ڪُﻨﮯ،


ﺑَﻌﺪ ﺁﺭﻭﻡ ﺩَﺭِ ﮔﻮﺷِﺶ ﺑــِﮕﮯ :


ﺁﺧِــﮧ ﺗُﻮ ﭼــِﺮﺍ ﻭﺍﻗِﻌﮯ ﻧﯿﺴﺘﮯ ﻻﻣَّﺼَﺒـْ ..

دلتنکی یعنی:دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنیداری ساعتتو میبینی..

خیلی سخته بعد کلی چشم به انتظاری بگی هیچ حرفی نداری....

خاطری گر نظرم هست همه خوبی توست
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست...

ایــטּـجا اتــاقـــ مــטּ استـــ وقتے وارב شدے اטּـقــבر ڪـوچڪـ میشــود ڪہ בیــگر جایے براے نشــستــن باقے טּـخواهـــב ماטּـב مــگـــر בر اغـــوشـــ مــטּ...

خــבآیــا مــטּ را از خاڪـ ساختـہ اے یا از شیشـہ...؟؟؟!!!ڪــہ حتے با یڪـ اسم متلاشے میشومـــ...؟؟!!

شب ها اینجا آنقدر دل گیر است که سوت قطارهایش نیمه شب هر آدمی را وسوسه می کند که برود وهیچ وقت باز نگردد.!!!