این دست ودهان ذاکر درگاه خدایند,با این دو چه کردی تو بجز زشت وپلیدی
با این لب خود حرف دروغین زدی وپوچ,با دیده ی خود هیچ بجز خواب ندیدی
باران کرامت به سرت ریخت خداوند,اما تو به سوی معصیت دویدی
بازآ که سرای او به رویت باز است,گر توبه نکردی به مرادت نرسیدی
شعر از مهدی حبیبا,,آشفته,,

خـــــــــدا گفت : او را به جهنم ببریـــــــــــد
برگشت و نگاهی به خـــــــدا کــرد
خــــــدا گفت : صبــــــــر کنید ؛ او را به بهشت ببریـــــــــــد
فرشتگان ســـــــــؤال کردند : چــــــــــــرا
جــــواب آمـــــــــــد
چــــــــون او هنوز به من امیدوار است

در کلاس درس خدا؛ آ ن هایی که ناله می کنند، رد می شوند؛ آن iهایی که صبر می کنند، قبول می شوند؛ آن هایی که شکر می کنند، شاگرد ممتاز می شوند

خداجونم دوباره اشتباه کردم دوباره گناهمو تکرار کردم خیلی خجالت میکشم ازت ب بزرگیه خودت اگه میشه منه احمقو ببخشو دوستم داشته باش دستمو بگیرتادوباره خطا نکنم خداجون فقط تو میدونی چقد تنهام...عاشقتم خدای خوبم

به خاطر بسپارکه، همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است:آرام ، بی صدا، همیشگی

ارامش و صبر
رد پای خدا در زندگیست...
ارزو میکنم زندگیت پراز رد پای خدا باشد.....

بچه ها خیلی بده به یه جایی برسین که دیگه خودتون روتون نشه از خدا چیزی بخواین. نمیخوام نصیحت کنم یا لایک جمع کنم فقط حرفمو به عنوان داداش کوچیکتر یادتون نره!
بچه ها دل خدا رو نشکنین...
آب از سر من که گذشت شما که هنوز دلتون پاکه دعام کنین آخه من روم نمیشه باز با خدا چشم تو چشم شم!

خداوندا ما را ببخش که نان از تو می خوریم ولی ...
فرمان از شیطان می بریم.مارا ببخش

تنها با نام خدا دلها آرام میگیرد.
{یا الله}{یا کریم}{یا رب}یا سبحان}{یا مجید}

دلیل تنهاییم را تازه فهمیدم !
وقتی محبت کردم و تنها شدم
وقتی دوست داشتم و تنها ماندم
دانستم باید تنها شد و تنها ماند تا “خـدا” را فهمید …

چه بسا خداوند هر گره ای که در کار ما می اندازد همچو گره های قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند …

به هر کسی خوبی کردیم بدی دیدیم
به یکی هم هر چی بدی کردیم خوبی کرد
هوای هر کی را داشتیم پشتمونو خالی کرد
یکی هم بود هرچقدر هم بیخیالش میشدیم پشتمونو خالی نمیکرد
دل هرکی را به دست آوردیم دلمونو شکست
یکی هم بود که دلشو شکستیم ولی بازم به دل نگرفت
به هر کسی..................
یکی هم بود که......................

خدايا شكرت بابت اينكه پول نداريم و چشامون خيسه

نسیم، دانه از دوش مورچه انداخت؛
مورچه، دانه را دوباره بر دوشش گرفت و رو به خدا گفت :
گاهی یادم می رود که، هستی؛
کاش بیشتر نسیم بوزد …

اگر بعد از هر لبخند،
هرگز خدا رو شکر نمی کنی ؛
حق نداری
بعد از هر اشکی،
از او گله مند باشی ...
پس شاکر باش...