لباس پـــــدرم بـــــوی خاکــــــ می دهــــــد، دستـــــ هایـــــش بـــــووووووی نان.
بــــه سلامتـــــی همه پدرهــــای زحمتکــــش.
پیشاپیــــــــش روووووووز پدر و رووووز مولا علـــــی مبارک.

لباس پـــــدرم بـــــوی خاکــــــ می دهــــــد، دستـــــ هایـــــش بـــــووووووی نان.
بــــه سلامتـــــی همه پدرهــــای زحمتکــــش.
پیشاپیــــــــش روووووووز پدر و رووووز مولا علـــــی مبارک.

۴سالگی = بابا همه چی‌ بلده
۸ سالگی = بابا خیلی‌ چیزا بلده
۱۲ سالگی =بابا همهٔ همه چیرو بلد نیست
۱۴ سالگی =بابا هیچی‌ بلد نیست من بهتر می‌دونم
۱۸ سالگی =بابا طرز فکرش مال قدیماست
۲۵ سالگی =بابا احتمالا میدونه
۳۵ سالگی =قبل از اینکه تصمیم بگیریم ،از بابا سوال می‌کنیم
۴۵ سالگی =من از خودم می‌پرسم که بابا تو این موقعیت چی‌ فکر میکنه و چطور رفتار می‌کنه
۷۰ سالگی = چقدر دوست داشتم الان می‌تونستم از بابام بپرسم




سلامتی همه بابا ها

خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي شود
اما
زودتر از او به خانه بر مي گردد

پدر دستهای تو گهواره من
دو چشم تو چراغ خونه من
بجزء تو از همه دنیا بریدم
که عاشق تر ز تو هرگز ندیدم
ببوسم پینه دستان پاکت
ببوسم صورت چون قرص ماهت
پدر ای قبله راه سعادت
ندارم ذره ای از تو شکایت
تو رو هم چون نفسها دوست دارم
که جون من تویی تا بی نهایت

بــــاور کـــنـــید...
هـــر پـــدری...
حـــتـــی اگـــه مـــیــگـــه :بــرو از بــچـــه فـــلانـــی یــاد بـــگـــیـــر...
بــــازم یــــه تـــار مـــوی بــــچـــــه اش رو بـــا دنیـــا عوض نـــمیـــکنـــه...
چــــه برســـه به بـــچــه فـــلانـــــــی!!

علی شیر خدا شد در دلیری
علی صاحب کرم در دست گیری
چنتن تابید خورشیدش که کعبه
ترک برداشت مانند کویری

مـن یک مــَردم و آنگاه که مُردم،
باید سینه ام را بشکافی تا بفهمی چه رازهایی داشتم...
غمها و دردهایم را با خود به گور میبرم،
در مکتب ما یک مـــَرد با دَرد میمیرد...
با قلبی مَملو از راز...

چرا اس ام اس های مادر هزارتا لایک میخوره ولی پدر کمه
در حق پدر خیلی اجهاف (اجحاف و ..)شده
پدر گلم
دوستت دارم

بهم گفتند "پدرت " را در یک جمله توصیف کن

هرچه فکر کردم نتوانستم.
نوشتن خوبی هایت جمله ای نیست
دفتر هزار برگ میخواهد.

فقط در یک جمله گفتم
" خدارا شـــــــکــر که دارمت"

تمام لذت عمرم همین است که مولایم امیرالمومنین است

پدر یعنی: کسی که " نمی توانم" را زیاد در چشمش دیدیم ولی هرگز از زبانش نشنیدیم.

لایکو بزن به سلامتی پدرا!!
پدری که وقتی پدرش مرد گریه نکرد،وقتی مادرش مرد گریه نکرد،اصلا گریشونو ندیدیم
اما وقتی پاره ی تنش رفت سربازی اشک از چشاش دونه دونه جاری شد

روزی پدر بزرگم داشت ولخرجی میکرد،بهش گفتم حیفه این پولهارو سخت به دست آوردی ولخرجی نکن،
پدر بزرگم گفت حیف مرحوم پدرم بود که از دست دادم_پس به سلامتی پدر بزرگها که پدرشونو هر چند مرده اند اما بازم دوسشون دارن
قدر پدر بزرگارو بدونیم وبیاییم لایک بارونشون کنیم

به سلامتی پدرا،پدرایی که غرورشون، افتخارشون،بچه هاشه_قابل توجه پدرایی که میگن، از بچه همسایه یاد بگیر