دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس زیبا

  83810

خاطرات شهید دکتر مصطفی چمران

می خواستیم هیأت اجرایی کنگره دانش جویان را عوض کنیم. به انتخابات فقط چند روز مانده بود. ما هم که تبلیغات نکرده بودیم. درست قبل از انتخابات، مصطفی رفت و صحبت کرد. برنده شدیم.

  83801

(ادامه ی پست پایین)
غروب بود و هوا نيمه تاریک، مسيحا از آينه بهشون نگاه ميکنه يعنی در اصل به مانيا نگاه ميکنه! نيلوفر از تو آينه اخم شديده مسيحا رو ميبينه! حالا چرا اخم کرده اين! ای بابا!-نيلوفر: آقا مسيحا ی کوچه پايينتره خونشون،مسيحا ب همون سمت ميره... با راهنماييه نیلوفر جلو درشون توقوف میکنه و پياده ميشه درو براشون باز ميکنه تا نيلوفر بتونه راحتتر ب مانيا کمک کنه پیاده بشه! مانيا تا اونموقع یک کلمه هم با مسیحا حرف نزده بود!درواقع خجالت میکشيد! ب کمکه نيلوفر از ماشين پیاده میشه و روبروی مسيحا قرار ميگیره،سرشو ميندازه پايين،دوطرفه چادرشو محکم ميگيره تو مشتاش،باصدای گرفته ميگه: خيلی... ممنون... - ی نفسه عميق ميکشه و به نيلوفر ميگه: ميشه کليده منو از تو کيفم بدی؟ نيلوفر کليدو ميده دسته مانيا،مسيحا دستاشو گذاشته تو جيبای شلوارشو وايساده اونجا تا مانیا بره تو خونه بعد از اونجا بره! مانيا تا ميخواد کليد بندازه در باز میشه... سرشو بلند ميکنه... نفسش بند مياد! با همون صدای گرفته و صورت رنگ پریده جيغ ميزنه: دادااااشی! و ميره تو بغله داداشش! سفت همديگرو بغل ميکنن! اشک تو چشمای هر دو جمع ميشه هر دو تند و تند ابرازه دلتنگی میکنن! نيلوفر محوه اين صحنه شده-مسيحا آروم و ناباور ميگه: مانی...
ادامه دارد...

  83800

*"..."*
قسمت 7
درمانگاه- مانيارو خابوندن رو تخت بهش سرم وصل کردن-نيلوفرومسیحا هم وايسادن کنارش-مسيحا خيره ب صورت مانيا نگاه میکنه-نيلوفر به مسيحا شک کرده! آخه کی اينکارارو ميکنه واسه ی آدم معمولی! آهی ميکشه و مسيحارو صدا میکنه: آقا مسيحا؟ آقامسيحا؟ دستشو جلو صورته مسیحا تکون ميده مسیحا منگ به سمته نيلوفر برميگرده- نيلوفر: آقا مسیحا ممنونم واقعا نمیدونم چی بگم؟ تا همينجاشم کلی زحمت کشيدين ببخشيد شمام انگار خسته ب نظر مياين تشريف ببريد من خودم وقتی مانيا ب هوش اومد ميبرمش خونشون مرسی-مسيحا: نه همینجا می مونم سرمشون تموم شه من ميرسونمتون-نيلوفر: آخه... -مسيحا دستش رو تو هوا تکون ميده و درحالی ک داره از اتاق خارج ميشه ميگه: من همين بيرونم هروقت سرمشون تموم شد بگين بيام-و درو آرام ميبنده... نيلوفر ديگه داره مطمئن ميشه ک يه چيزی اين وسط هست! يه چيزی که همه چيرو خراب ميکنه! دلش گواهی بد ميداد!! آروم زيره لب میگه: خدایا خودت ب خير بگذرون نذار اون چيزی ک من فکر ميکنم بشه! مانیا طاقتشو نداره!
يک ساعت بعد-داخله ماشينه مسيحا-مانياونيلوفر عقب نشستن-نيلوفر دسته مانیارو گرفته دستش،مانيام سرشو گذاشته رو شونه ی نيلوفرو چشماشو بسته
(ادامه در پست بالا)

  83795

...و آبی....
..
....میگـــــــــــــــــن وقتـــــــــــــــــی "" دلــــــــــــت "" پیـــــشٍ یه
.......
...........""دلــــــــــــــــــــــداره""
..
...اون "دلــــــــــــــــــــــــــــــــــش " .
....
.........پیـــش یـه " دلـــــــــدار " دیــــــــــــگه ست....
.....
.

  83767

خداوکیلی هرکی حاضره خودش بمیره و جون بده، ولی از دست دادنِ خــــــــــــــــواهرشو رو نبینه لایک کنه ....
واسه سلامتی همه خواهرها هم صلوات بفرست

  83750

یک جمله زیبا از طرف خدا:
قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید شمارا بخشیده ام...

  83712

می خواست برگرده جبهه. بهش گفتم: «پسرم! تو به اندازه سنّت خدمت کردی، بذار اونايی برن جبهه که نرفته اند.» چيزی نگفت و ساکت يه گوشه نشست. وقت نماز که شد، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم. ديدم اومد و جانمازم رو جمع کرد. خواستم بهش اعتراض کنم که گفت: «اين همه بی نماز هست! اجازه بديد کمی هم بی نمازا، نماز بخونند.» ديگه حرفی برا گفتن نداشتم. خيلي زيبا، بجا و سنجيده جواب حرف بی منطق من رو داد.
شهید سعید با روح

  83690

در سمت توام....دلم باران....دستم باران....
دهانم باران....چشمم باران
روزم را با بندگی تو پاگشا میکنم،
هر اذانی که می وزد پنجره ها باز میشوند،یاد تو کوران میکند
هر اسم تو را که صدا میزنم،ماه در دهان هزار تکه میشود
کاش من همه بودم،با همه دهانها تو را صدا میزدم
کفشهای ماه را به پا کرده ام،دوباره عازم توام
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است
زندگی با توست...
زندگی همین حالاست...

  83678

تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

  83664

کاش سر در بهشت کسی باشد که بپرسد : آدمی یا فرشته ؟ و من با صدای ضعیفم که رو به بی صدایی رفته بگویم :

زنم … و این بار همه نگاهم کنند …

نه بخاطر موی بلندم …

نه چشمان معصومم و نه لرزش صدایم …

بلکه به خاطر روح خدا که در من دمیده شده و همیشه تحسین کنند شجاعت … صداقت… وفا… و نجابتم را در آن کره ی خاکی !

  83660

تند رفت کودکی های من با آن دوچرخه ی قراضه اش که همیشه ی خدا پنچر بود …

  83644

اگه خورشید قدر خوبی هاتو ندونست؛
ناراحت نشو،از پشت کوه اومده،حالیش نیست!

ما که حالیمونه... !

  83641

سر سفره که رفتي شکم نگه دار
خانه اي که رفتي چشم نگه دار
سرسجاده که رفتي دل نگه دار
و...نگه دار!!

  83622

توىِ "زنـــدگـيت"

جــزءِ اون دسته از اَفـــ ـــرادى باش که :

اگه يکي از پُشت چشماتو گرفت ،

فقط يه نفر تو ذهــــــــــــنت بياد ،

نه چــــــــــــند نـــــــــــــفر ....!

  83598

اي عكس جواني ز تو دلگير شدم
از ديدن لبخند تو من سير شدم
لبخند مليح تو چه معنادار است
يعني تو جوانتري و من پير شدم