دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس زیبا

  84149

لالایی اش رامن خواندم…ولى افسوس…روى پاى دیگرى خوابش برد…!

  84144

کی قبول داره خواهری که دادشو از دست میده فقط از دست دادن داداش نیست...
بلکه از دست دادن همه چیزه اونه...
برای سلامتی همه ی داداشایی که کنار خواهراشون هستن و برای داداشی دوست داشتن پیش خواهراشون باشن ولی خدا تقدیرو جوره دیگه دید صلوات...
داداش خواهرای مهربون قدر همو بدونید.

  84129

آسـمـــــان بــا هـمــــه خــــورشـيـــد و بـا مــا ابـــر دارد ...
مــي رســـد روزي بــه مـــا هـــم ..
صـبـــــــر دارد !

  84115

ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ...

  84112

در زندگی تا میتوانی زن باش!


و تا میتوانی مرد...


آنگاه شاهد رویش معجزه خوشبختی باش...

  84093

از دست دادن هر اسانی که دوسش میداشتم ازار دهنده بود.گرچه کنون متقاعد شده ام که هیچکس کسی را از دست نمیدهد زیرا هیچکس مالک کسی نیست.... این تجربه واقعی ازادی است.داشتن مهمترین چیزهای عالم بی انکه صاحبشان باشی.....

  84067

به سلامتی اون لحظاتی که من دلم گرفته وبیخودی به شوهرم گیرمیدم اما اون به جای عصبانی شدن درکم میکنه وبا تمامه مهربونیش فقط واسه اینکه عشقشو آروم کنه میگه حق باتوئه من شرمندم گلم خودتو ناراحت نکن .
به سلامتی هر چی مرد بامرامه...

  84065

زندگي را اشكي بيش نميدانم
پس بگذار با اشك چشمانم بنويسم
دوستت دارم

  84057

بعضی جمله ها هستن که به مرور زمان تبدیل به دروغ میشوند...مثله (پنیر تازه رسید)روی شیشه بقالی ها..یا مثله(تنهایت نمیزارم و دوستت دارم ها)

  84055

کدامین چشمه سمی شد که آب از آب می ترسد؟
که حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می ترسد..
گرفته دامن شب را غباری آنچنان برهم
که پلک از چشم و چشم از خواب می ترسد...

  84053

ایـن کـه دائـم مـی زنـم بـر آب و آتـش خـویـش را
روشـنـی در کـارِ مـردم هـسـت مقـصـودم چــو شـمـع

آتـش نـشـانـا مـی دونـن .. ریـحـانـه چـقـد تـرسـیـده بـود
آتـش نـشـانـا مـی فـهـمـن.. ریـحـانـه چـقـدر تـشـنـه بـود
آتـش نـشـانـا مـی سَـنـجـن .. امـیـد چـاره ای نـداشـت
آتـش نـشـانـا مـی سـازن .. پـلـی از مـرگ تـا زنـدگـی
آتـش نـشـانـا مـی کـاهــَن .. حـرارت شـعـلـه و آتـش رو
آتـش نـشـانـا مـی شـنـَوَن .. فـریـاد مـحـبـوس شـده هـا رو
آتـش نـشـانـا مـی گـذرَن.. از جـونِ نـاقـابـلـشـون
وقـتـی وارد آتـش و دود مـیـشـیـم، دیـگـه از عـشـق، زنـدگـی ، خـانـواده و .. کـَنـده مـیـشـیـم.. اونـجـا فـقـط خــــدا هـسـت..
فـقثـط دنـبـال مـی کـنـیـم اون صـدایـی کـه خـداشـو صـدا مـی کـنـه و کـمـک مـی خـواد..
نـمـی دونـیـد چـقـدر لـذت بـخـشــه نـجـاتِ جـونِ ی انـسـان از مـیـون آتـش و دود..
"شـهـیـد امـیـد عـبـاسـی ، کـه ثـابـت کـردی عـبـاسـی هـسـتـی ، چـهـل روز از گـذشـت از نـبـودنـت.. و مـا هـمـکـارانـت بـه وجـودت، نـامـت افـتـخـار مـی کـنـیـم و یـقـیـن داریـم تـو هـم مـانـنـد مـا از نـفـس کـشـیـدن ریـحـانـه ی نـجـات یـافـتـه لـذت مـیـبـری ..
* شـادی روحَ بـلـنـدشـان صـلـواتـی هـدیـه کـنـیـد *

  83935

...و آبی..
..
...مــــــــــــاهی آبــــــــــــــــــی من , از دریــــــــــا جــــــــدا نشـــــــو.
.
.........تٌنــــــــگ آبٍ آدمـــــــــــــــا,, پٌـــــــــر از تنهــــــــــاییه...
..بـــــــوسه بر موجــــــــــــــا بــــــــــزن ,, کــه همیشـــــگیه...
...
.......بــــــوسه ی داغ آدمـــــــــا ,,,نهـــــایتــش , تنــــــــــــهاییه........
...
...آره
........بــــــــــــــــا آدمـــــــــــــــــــــــــــا
.....................................................نهــــــایتش تنـــــــــــــهاییه.!
..
.....

  83928

ﺑﺎ ﺗﻮاﻢ ﺑﺎ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ زل ﺯﺩﯼ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ
ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﺮﺩﯼ؟
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ
ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ
ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﺑﺨﻨﺪ.
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺮﯾﺰ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺑﻬﺖ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ
ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩﻩ
ﻫﺮ ﮐﯽ ﺩﻭسِت ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ
ﺍﻟﮑﯽ ﺣﺮﺹ ﻧﺨﻮﺭ
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻣﯿﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﯼ
ﺗﻮ ، ﻣﻦ ، ﻫﻤﻤﻮﻥ
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﻓﺮﺩﺍ
ﺷﺎﯾﺪ
ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ
ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﭘﺲ ﺑﺨﻨﺪ
همینه

  83914

ویــــــــــژه ســــارایـــــــــلار :

ایــــن انـــــــتــــــظـــــار مـــــــا بــا خــواب فــرقـــی نـــدارد

آویـــــــنــــــــی مــی گـــــفـــــــت :

" امـــــــــام بــــــه مـــــــا آمــــــوخـــــت؛ انــتــظــار در مــبــارزه اســــــت"

  83811

خاطرات شهید دکتر مصطفی چمران

وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند.عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند.