زندگي آن قدر عجيب نيست که شما تصور مي کنيد زندگي آن قدر عجيب است که شما نمي توانيد تصور کنيد

روزي مردي , عقربي را ديد که درون آب دست و پا مي زند . او تصميم گرفت عقرب را نجات دهد , اما عقرب انگشت او را نيش زد. مرد باز هم سعي کرد تا عقرب را از آب بيرون بياورد , اما عقرب بار
ديگر او را نيش زد . رهگذري او را ديد و پرسيد:"براي چه عقربي را که نيش مي زند , نجات مي دهي" . مرد پاسخ داد:"اين طبيعت عقرب است که نيش بزند ولي طبيعت من اين است که عشق بورزم

زندگی مثل بازی حکمه!! مهم نیست که دست خوبی نداری مهم اینه که یار خوبی داشته باشی؛ اینطوری شاید حتی بتونی بازی باخته رو ببری

تنها كسي كه در زندگي مرا شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد: تو مرا شاد مي كني

روزی با خود فکر میکردم اگر روزی او را نبینم شهر را به آتش میکشم،اما امروز حاضر نیستم کبریتی روشن کنم که ببینم او کجاست.

عشق آدم را داغ میکند و دوست داشتن آدم را پخته میکند.هر داغی یک روز سرد میشود ولی هیچ پخته ای دیگر خام نمیشود.

تجربه همیشه به نفع انسانها نیست:زیرا هیچ حادثه ای دو بار یه شکل رخ نمیده.

در این متروکه دنیا که یاری نیست،نشانی از کسی یا از دیاری نیست،به عشقی جز خداوند اعتباری نیست.

فردا روزی است بزرگ،بزرگتر از امروز سعی کن امروز بزرگ شوی تا در بزرگی فردا گم نشوی.

دل نزدتوست ای دوست اگر چه دوری زبرم/جویای توام اگرنپرسی خبرم/خالی نشود خیالت از چشم ترم/در قلب منی اگرچه جایی دگرم.

پیرمردی گرسنه و بیمار
گوشه ی قهوه خانه ای می خفت
رادیو باز بود و گوینده
از مضرات پرخوری می گفت !!!

اینکه ما گمان می‌کنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم

علم بهتر است یا ثروت ؟
.
.
.
.
یک جــو شـرف و غیـــرت
هــم از علــم بهتـــر اسـت هــم از ثــروت ..!

انسان ، حرفیست
زده می شود
خوانده می شود
ترانه می شود ، به یاد می ماند …
گاهی
ناله ایست
تنها
خاک خوب می فهمدش ….

دوستی را که چشم انتخاب کند شاید محبوب دل نشود اما آنرا که دل بپسندد بی گمان نور چشم خواهد شد.