بعضـی هـا دستشـان « رو » میشـود؛
اما
رویشـان کم نمیشــود...!!
بعضـی هـا دستشـان « رو » میشـود؛
اما
رویشـان کم نمیشــود...!!
پرنده ای نفرین شده ایم
که سهممان از پریدن
تنها در بازی کلاغ پر است...
آواز کلاغ ها
نوای غریبانه کوچ
صدای خش خش برگها
حس ممتد دلزدگی در این پاییز...
اگر احساس من پاک است
من از پروردگار خویش ممنونم
که جسم خاکیم لبریز از عشق است و
از انکار بیرونم...
پسر : چرا گریه میکنی گلم؟
دختر : هیچی ،همینطوری
پسر عشقشو بغل میکنه و میگه ،ببخشید. ...
دختر: چرا ؟ تو که کاری نکردی
پسر : چرا .من اونجا نبودم که ازت حمایت کنم جلوی کسی که باعث ناراحتیت شد...
سلامتی همچین پسرایی♥
دختر:
قول بدی که هیچ وقت دختری رو بیشتر از من دوست نداشته باشی...
پسر:
من دوست دارم اما نمی تونم همچین قولی بدم...
دختر(درحال گریه):
... یعنی یکی رو بعد از من دوست خواهی داشت؟؟
پسر(با خنده):
دختری که من بعد از تو دوست خواهم داشت،تو رو مامان صدا می زنه.....
به سلامتی همه پسرا که مرامشون تکه...بکوب لایکو
با غروب این دل گرفته مرا , میرساند به دامن دریا
میروم گوش میدهم به سکوت , چه شگفت است این همیشه صدا
تازه شعری سروده ام از تو , غزلی چون خود شما زیبا
تو که گوش ات بر این دقایق نیست, باز هم ذوق گوش ماهی ها
" محمدعلی بهمنی "
چقد باید بمونم تا بشه عشقت فراموشم؟
لباسم بوی تو میده ،دیگه حیفه نمی پوشم
واسم عادت شده حتما،که عطرت رو تنم باشه
یا حتی بعد هر دعوا،گناهت گردنم باشه
دلم لک می زنه واست،
زمانی که ازم دوری
ولی در خاطرم هستی دیگه اینجاشو مجبوری
اگه حرف ،حرف من باشه هنوزم مرد و مغرورم
ولی...
میرم تو خوش باشی ،منم اینجاشو مجبورم..
به هم میرسیم 3 نفر میشیم من و تو وشادی ,از هم دور میشیم 4 نفر میشیم تو و تنهایی , من و خاطره
شبی با بید می رقصم ، شبی با باد می جنگم
که من چون غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم
مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد
و الّا من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم
حواست هست؟
پاییز است...
کم کم فکر برف باران باش
شاید کسی تمام گریه هایش را برای زمستان گذاشته باشد.
دوستان دو گونه اند :
یکی آنان که همیشه شما را می خندانند و از ایشان خیری نخواهید دید
دیگر آنان که عیب شما را می گویند و شما را به اندیشه وا می دارند
قدر ایشان را بدانید
☺ای کاش رفاقت آدما مثل رفاقت چشم و دست بود
وقتی دست زخمی میشد چشم گریه میکرد
و وقتی چشم گریه میکرد دست اشکاشو پاک میکرد☻
ببين يادته مشقامون تموم ميشد ، مينوشتيم 'پايان' ، 'تمام'،
اين كلمه برات چه مفهومي داشت؟؟
غير از اين نبوده كه ديگه هيچ مشقي نداري..
منم تمام ثانيه هام، تمام ثانيه هام با ياد تو ميگذره...
تمامش با تو ميگذره اما پايان نداره..
ﺍﺷﮏ ﻫﺎﻯ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻣﯿﺒﻮﺳﻢ… ﺷﻮﺭﺍﺳﺖ !ﺍﺯﺑﺲ ﮐﻪ ﺭﻭﻯ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﺶ
ﻧﻤﮏ ﭘﺎﺷﯿﺪﻡ !
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )