...........عجیب است ، ... حتی رفتگر محله هم با نفرت نگاهم میکند...
......................انگار ریختن برگ ها هم تقصیر من است.................

دورۀ پـــدر ، مادرهامـــون ،هـــزار ساعـــت عشـــق بـــود ویـــک بوســـۀ یواشکـــی ......ولـــی الان ..هـــزار ساعـــت بوســـۀ علنی اســـت ودریـــغ از یــــك لــــحــــظـــه عــــشــــق .....!!!

کی میدونه تو دل ما جوونا چی میگذره؟
جزء خدا؟
قدر خداتون رو بدونید...

صدایت را بلند نکن، به کلماتت غنا بخش
این باران است که گلها را می رویاند ، نه صدای تندر
مولانا

بهم هر روز میگفتی خیلی گلم
خودم فهمیده بودم .....
می دونستم یه روز پيمرده میشم .

..و آبی...
...
...فرهــــــاد اگر مٌــــــــــــــــرد....
....
...صـــــــدای تیشــــه اش هنوز می آید...
...که در هـــــر ضــــربه اش ...
................................................مــــی گـــــوید::
..
....""فقــــط بــه خـــــاطـــر تــــــــــــــــــــــــــــــو""

این پست مثل همون نقاشی هایی است که...
فقط یک بوم سفید است و یک نقطه ی سیاه در وسطش...
بیایید کمی درسکوتِ این پست فکر کنیم...
همین...!!!

اگر دری میان ما بود ، می کوفتم ، درهم می کوفتم !
اگر میان ما دیواری بود ،بالا می رفتم ، پایین می آمدم ، فرو می ریختم !
اگر کوه بود ، دریا بود ، پا می گذاشتم بر نقشه ی جهان و نقشه ای دیگر می کشیدم !
اما میان ما هیچ نیست هیچ و تنها با هیچ هیچ کاری نمی شود کرد !

ﻣﺎ ﮔﻮﻝ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ... ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻨــﺪ : "ﺳﻼﻡ - ﺳﻼﻣﺘـﯽ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ..." ﺍﺯ ﻫﻤـــــﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑـﻪ ﻋﺸـﻖ ﮔﻔﺘﯿـﻢ:
"ﺳﻼﻡ " ﺗﺎ ﺑـﻪ ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﺗﺐ ﮐـﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ....! ﭼـﻪ ﺳـــﻼﻣﯽ - ﭼﻪ ﻋﻠﯿﮑﯽ ... ﺧـﺪﺍ ﺧﯿﺮﺗﺎﻥ ﺩﻫـﺪ ...! ﻣـﺎ
ﺟـﻮﺍﺑﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻋﺸـﻖ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿــــﻢ !

حرفهایی هست ، بدجور دل میشکنند !
بدجور دل می سوزانند ! بدجور خراب میکنند !
حرفهایی از نزدیکترین کسانت ... از عزیزترین کسانت !
گاهی دلت میخواهد ، نزدیک ترین ، آنقدر عزیز نبود ! یا اگر بود ، کمی بیشـــتر .. حواسش ، به تاثیر ِ حرفهایش بود ...

زندگي ساختني است نه گذراندني،بمان براي ساختن،نساز براي ماندن...
فاصله بين مشكل و حل آن يك زانو زدن است،اما نه در برابر مشكلات بلكه در برابر خـــــــــــــــدا...

گفتند آخر خنده گريه است...بهانه اي جور كن بخندم...!
بغزم عجيب گرفته است

خدایا ببخش کفر میگویم آنقدر گناه کرده ام که نمیتونم بهت بگم رفیق
ولی هیچ رفیقی ندارم
تنهای تنهام ...
دلم گرفته میخواهم سرمو روی شونت بذارم گریه کنم
دل شکستم خدا
جز تو کسی نیست از دل من بداند
همه میروند و تنهام میذارن
میشه بهم بگویی همش کابوسه
مثل شب ها که خواب مردن میبینم ...
یا بگو بیا ....

هیچ شکستی وجودندارد مگرآنکه تلاش از تدوام بازمانده باشد.

به هیچ صراطی مستقیم نیست
دلی که بی تاب نوازش انگشتان تو باشد