دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس زیبا

  76146

خداوند بی نهایت است و فرموده است القلب حرم الله...
پس ببین چه وسعتی به قلب مومن داده است!!!
وچه ارزشی بالاتر از این!!!!
پس مراقب قلبت باش که برای غیر خدا نباشد.

  76101

به یاد شهدا...
پرنده ها به حال ما غبطه خواهند خورد،
روزی که بی بال پرواز کنیم...

  76066

غنچه از خواب پرید و گلی تازه به دنیا آمد...
خار خندید و به او گفت:
سلام !
و جوابی نشنید...
ساعتی چند گذشت،
گل
چه زیبا شده بود.
دست بی رحمی آمد نزدیک
لیک آن خار در آن دست جهید
و
گل از مرگ رهید...
صبح فردا که رسید،
خار
با شبنمی از خواب پرید،
گل صمیمانه به او گفت:
سلام.

  76063

دست نوازش برسر یتیمی کشیدن به معنی نوازش به او نیست بلکه به معنی محبت کردن است(روزش مبارک)

*تو این روزها سعی کن خوش خبر باشی*

  76034

چقدر پایبند بودن سخت است, وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میزند!

  76029

دوست دارم پریشان،شانه میخواهی چکار؟
دام بگذاری اسیرم، دانه میخواهی چکار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن!
گریه کن پس شانه ی مردانه میخواهی چکار؟

  76021

ﮐﻮﺩﮎ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﺗﺎﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﺑﻮﺩ؛ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ؛ ﭼﻪ ﺑﯿﺘﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ؛_؛

  75992

گفتی تودلم اول واخر خودتی
ازهرچه دارم بهترینش خودتی
خندیدم وزیر لب گفتم که
شاهزاده قصه های من خرخودتی

  75914

در "زمین" عشقی نیست که زمینت نزند،
آسمان را دریاب.....

  75848

جمعی بودیم هوای غم میخوردیم.
در فصل گرسنگی به سر می بردیم.
چون سیر شدیم دور گشتیم زهم.
ای کاش در آن گرسنگی میمردیم...

  75832

خودت باش کسی هم اگرخوشش نیامد؛نیامد؛
اینجاکه مجسمه سازی نیست!!!

  75830

به غصه هایت فکرنکن،بزار آنهافکرکنند و
حسرت باتوبودن رابخورند...

  75800

بیراهه رفته بودم آن شبــــ...
دستم را گرفته بود و میکشید....
زین بعد همه عمرم را بیراهه خواهم رفت....!!
(حسین پناهی)

  75781

حرمت باشه این دنیا تو که از مرگ من شادی
تو که روز جداییمون تموم شهر را گل دادی.

  75756

ﻫﺮﭼﯽ ﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ .
ﻣﺜﻼً ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﻨﻮ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﯽ؟ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ .
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺧﻮﺑﻪ ﺑﺮﺍﺕ ، ﺭﺍﺣﺘﯽ ؟ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ .
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﯾﯽ ؟ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺁﺭﻩ .
ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯽ : ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯿﻢ ، ﺩﻟﺖ ﻭﺍﺷﻪ .
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ، ﺟﯿﻎ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ! ﻧﻪ ! ﻧﻪ !
ﺑﻌﺪﺍً ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ ﺁﺳﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﺑﻬﺖ ﻣﯽ ﮔﻪ ﮐﻪ :
» ﺁﺧﻪ ، ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ ، ﺳﺮﺍﯼ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻥ «
ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﯼ !!