امروز بابام بم گفت مری برو پیرهن قرمزمو بیار بپوشم میخام برم بیرون. منم هرچی گشتم دیدم اصن بابام پیرهن قرمز نداره!!!!!!!! بعد دیدم خودش اومده سر کمدش یه پیرهن طوسی با رد ردای طوسی پررنگ با رد ردای قرمز ریز که بزور معلومه رو اوورده میگه اینو میگم دیگه!! بهش میگم بابای گلم این کجاش قرمزه عاخه؟ میگه چشم بصیرت میخاد که تو نداری!!!!!!!!:(
منo-O
بابام:)))))
پیرهن قرمز:)))))))
بابائه من دارم؟؟؟؟!!!!!

6-5 سال پیش رفتیم شیراز-تخت جمشید. منم با خودکار بزور اسمو فامیلمو بین دوتا پای یکی از شیر سنگیا نوشتم بعد چنبارم روشو پر رنگ کردم. بعد که کارم تمومشد یکی از مسئولین اونجا اومد گفت حالا پاکن!!!!
نامرد از دور منو زیر نظر داشتو یک کلام نگفته بود. منم مجبور شدم با پوست پسته و گل و ... پاکش کنم که زیاد پاکم نشد. میخاس جریممون کنه بابام کارتشو دراوردو کلی اصرار که دیگه ولمون کردم. ازون سال به بعد دیگه بمن میگن آثار باستانی خرابکن.

یارو میره خونش میبینه بوی گاز میاد،
به زن و بچه اش میگه کسی لامپ رو روشن نکنه من فندک دارم...

یکی از دوستان پرسید نمیدونه شانسش خوبه یا بد این دوستمون باید بدونه که شانسش خوبه اگه گفتید چرا خوب معلومه این سمت چپش مراقبه من هم سمت چپ هم روبرو هم راستم مراقبه سه تاشونم منو نگاه میکنن بقیه کلاسا هم مراقب ندارن یعنی کل مراقبا تو حلق منن
(اهل تقلبم نیستم)
حالا شما بگید من خوش شانسم یا اون
لایک = تو خوش شانسی
لایک = اون خوش شانسه
لایک = ما خوش شانسیم
عدم لایک = برو بابا دیوونه

لامصب اینترنت اینقدرکندشده،تاپستم ارسال بشه
.
.
.
.
طرزفکرم درموردحرفی که زدم عوض شده!!!

دیروز سر جلسه امتحان یه سوالی اومده بود که دقیقا می دونستم کجای جزوست. منم که با پررویی جزوه برده بودم سر امتحان.
هیچی دیگه دوتا برگه بزرگ جزوه رو از لا جزوه کشیدم بیرون و کامل نوشتم. بعد هم تاش کردم گذاشتم تو جامدادیم.
برگم رو که می خواستم بدم مراقبه گفت خدایی کاری کردی هم رو می خواست هم جرات که خدا رو شکر تو هر دو رو داری.
هیچی دیگه به خاطر محاسنی که داشتم مردونگی کرد و صداش در نیاورد.
مدیونشم به مولا

پیشاپیش، پساپیش و کلا از مراقبین محترمی که با پاشنه بلند در سالن راه می روند سپاسگزارم. خدایی اگه کفش بی صدا بپوشن از کجا بفهمیم دارن میان سمتمون.
دوست عزیزی که از این قضیه ناراحت بودی برو خدا رو شکر کن داداش

ی جوکی هست که مطمعنم همتون باهاش خاطره دارین







یه روز یه میخه میره عروسی این قدر میرقصه تا پیچ میشه

هرکی تاحالا شنیده لایک کنه!!!!

یکی از تفریحات دهه شصتیا و هفتادیا این بود که به یکی میگفتن پیشونیتو پاک کن و در همین حین چونشونو میخاروندن ، بعد اون یارو گیج میشد چونشو پاک میکرد

یکی از فانتزیام اینه که داداشم همون جوری که با دخترای مردم (مثلاً هم کلاسی های دانشگاش) حرف میزنه با منم حرف بزنه...
لایک پسرا یعنی خودتو ناراحت نکن ما هم همین جوریم... خخخخخخخ ;-)
لایک دخترا یعنی داداشای ما هم همین جورین :-(

شنیدم تو سه ساعت سه کیلو لاغر کردی؟؟!! ای ناقلا دماغتو عمل کردی؟

شماهم وقتي دارين باتلفن حرف ميزنين به کاراي زيرمشغول ميشين يافقط من اينجوريم؟
1.باخودکاردفتروسياه وکبودميکنين!
2.به کشيدن لبخندکصافط موناليزا مشغول ميشين!
3.به ترسيم چش چش دوابرو دماغ ودهن يه کصافط سرگرم ميشين!
لايک:بعله،اون حس کصافط درون ماهم زندس!خخخخ!
//_(^_^)_\\

آغا جاتون خالی رفته بودیم با مامانم کفش واسش بخریم از یه مغازه قشنگو با کلاس کفشو پسند کرد این مامان با کلاس ما خلاصه رفتیم تو مغازه و کفشو اورد مامی که پا کردش یواش به من گف پاشنه بلند نمیخام فروشندهه اومد به مامی گف چطوره این مامان بدختم هول شدخاست بگه میخام تختش صاف باشه گف میخام تخش صاف باشه...مارو میگی اون موقه منتظر یه دیوار از درگاه پروردگار بودیم که بفرسه سر و بکوبیم توش.قرررررررررررررررررربون مامان گلم بشم.

آقا !!!امسال از شانس بدم درست سمت چپم مراقبه!! من ردیف وسط میشینم!! هیچ کاری نمیشه کرد!! منم لجم گرفت یه روز نشستم فکر کردم چطوری این مراقبای سمج رو میشه ردشون کرد!! از شانس خوبه منم(بالاخره شانست خوبه یا بده؟؟)یه بچه خر خون درست پشت سرمه!! منم هر موقع میخام تقلب کنم!! مراقبه رو میفرستمش یا دسمال واسم بیاره یا برگ چک نویس!! تا بره آخر سالن و بیا!! 2-3 نمره تقلب کردم!! آیییی حال میده!! به امتحانش می ارزه!!

احــــترام بـــرای بــعـــضــیا
از کـــراک و شــیشـه بــیشتر تـوهــم مــیاره!
+ بـه جــون خــودم سـوگـند ^_^