دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس عاشقانه

  53885

زغم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد،عجب از محبت من که در او اثر ندارد،غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد،دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد.

  53872

( بی یاد تو بیقرارم )

چه شـادم مـــن تــو را دارم در کنارم

چه مغـروم که تـــو هستی در افکارم

همه عمرم به دُور تو در گردش است

بدان جـانـــم که بـــی یـــادت بیقرارم

جمال ملّاء 1391/12/18

  53870

( خانــۀ مـن )

دل که بستم به عشق تو زغمباری رها یافتم

زعشق تــو برای خود خانه ای باصفا ساختم

به نرخ جـان از این خانه نگهداری میکنم مــن

از شـــراب لبـــان تـــو برای خـود دوا ساختم

جمال ملّاء 1391/12/19

  53866

همیشه قهوه سفارش می داد
می گفت «به نیت چشم های تو!...»
شیر و شکر هم می ریخت توی آن. می پرسید «شبیه شد؟»

این روزها اما...
شنیده ام چای سبز سفارش می دهد!

  53861

امشب به برِ من است و آن مايه ی ناز

يا رب تو کليد صبح در چاه انداز

ای روشنی صبح به مشرق برگرد

ای ظلمت شب با من بيچاره بساز

  53857

نمى نــویسـ ـ‌ ـ ـم ….. چون میدانمــ هیچگاه نوشـ×ـته هایم را نمی خوانیـــ ـ ـ ـ حرف نمیـــ ـ ـ‌ ـزنم …. چون می دانم هیچ گاه حــ×ــرفـــ هایم را نمی فهمیــ ـ ـ ـ نگاهت نمیــ ـ ـ ـکنم …… چون تو اصلاً نگــ×ــاهم را نمی بینیــ‌ ـ ـ ـ صدایت نمیـــ ـ ـ ـزنم ….. زیرا اشــ×ــک های منـــ برای تو بی فایده استـ ـ ـ ـ فقط میــ ـ ـ ـخندم …… چون تو در هر صورت می گویی من دیـ ـ×ـ ـ ـوانه ام!!!

  53825

کاش میشد در کف سفره اخلاص نوروزی بجای هفت سین هفت ارزو می کردیم.ودر این خیال من هفت بار ارزو می کردم...که تو در کنارم باشی.کاش میشد بجای هفت سین هفت شهر عشق را طی می کردیم.کاش میشد بجای هفت سین هفت بار برای تو جان میدادم تا مرا باور کنی..

  53820

اگر ای عشق پایان تو دور است دلم غرق تمنای عبور است برای قد کشیدن در هوایت دلم مثل صنوبرها صبور است

  53818

دلم پر از زخم های بزرگیست که قرار است هروقت بزرگ شدم از یاد ببرم!

  53791

تحویل نمیگیرم…!!
سالی را
که بدون حضور تـــــــــــو تحویل شود…

  53750

شقایق درسته تا تو هستی باید زندگی کرد اما شقایق اینجا خیلی غریبه ام اخه اینجا کسی عاشق نمیشه...

  53742

خیره است چشم خانه به چشمان مات من....
خالیست بیصدا و سکوتت حیاط من.....
حق السکوت میطلبد از لبان تو....
چشمان لاابالی ولبهای لات من...

  53726

اون روزها همه ی برنامه روزانه من سپری کردن زمان بود واسه لحظه دیدنش...
و این روزها ؟؟؟؟

  53724

وقتی خاطرات قشنگ مسیحا رو خوندم یه روز کامل گریه کردم...
اولش به عشقش غبطه خوردم که چرا من چنین دورانی نداشتم... اما یادم اومد که خودم هم یه همچین دورانی داشتم.. فقط گذر طولانی زمان الان باعث میشه احساس کنم چقدر زندگی نکردم...
... واقعا نفهمیدم چی داشت که همه قلبمو با خودش برد ...
بی هیچ کلامی..

  53722

درد دارد !
وقتـــی مـی رود …
و همــه مــی گــویند : دوستتــــــ نداشتـــــ …
و تـــو نمــی تـــوانـی بــه همــه ثـــابتــــ کنـــی
کــه هـــر شبـــــــ
بــا عـــاشقـــانه هــایـش خـــوابتـــــ مــی کــرد !!