در این روزگار تلخ که عمر گل لاله کوتاه است شاید به خاطر عشق و جزا در
حریم سلطان عشق ممنوع باشد.

دلــم هواي اونــي رو داره كه بـه يـادم نيســت
دلـم دستـاي كســي و ميخواد كه بــراش غريــبه ام
دلم از كـسـي ميگه كه دلــش بــا دلم بيگانست
عــجـــب حــس عجيبـــيه
بــــه ايــــن ميگــــن عــشـــق

باز هم از شرجی چشمان تو/بوی دریا می وزد در ساحلم/باز هم لبخند مهتابی تو/می برد غم های عالم از دلم.......

پیشانیش را ببوسید
قربون صدقش برید
مادر را میگویم
گاهی هم برای مادرمان مادری کنیم<3 !!!

انقدر براي تو بوده ام كه ديگر من برايم غريبه است
اينگونه است كه وقتي ميروي ميميرم
چون نه تورا دارم ونه خودم را.........

نه،تو دروغگو نيستی،من حواسم پرت است!
گفته بودی دوستم داری بی اندازه...خوب كه فكر ميكنم تازه ميفهمم «بی اندازه» يعنی چه!!

خدايا.....................
اين دلتنگي هاي من را هيچ باراني ارام نميكند
فكري كن
اشكهاي من طعنه ميزنند به باران رحمتت

کاش روز دیدنت فردا نبود!!! کاش میشد هیچ کس تنها نبود ... کاش میشد دیدنت رویا نبود ..... گفته بودی با تو می مانم !! ولی ..... رفتی و گفتی و اینجا جا نبود .... سالیان سال تنها مانده ام ..... شاید این رفتن سزای من نبود ...... من دعا کردم برای بازگشت ...... دست های تو ولی بالا نبود ...... باز هم گفتی که فردا میرسی ...... کاش روز دیدنت فردا نبود !!!

غــــــمگينم...
همانـند دلـقکى که روى صحنه چـشـمش به عشقش افتاد که با معـشـوقش به او مي خندیدند!...

سلامتی کسی که اونقدر یاد شیم که اگه یاد خدا بودیم نصف بهشت مال ما بود

درسته يه زماني عاشقش بودم وبراش مي سوختم
ولي باخودم خيلي فكركردم
ديدم مثل اكثرعاشقا دارم بارفتنش توتنهايي وبي كسي وافسردگي فرو ميرم
ديدم نميخوام ادامه ي روزاي زندگيم بايادوخاطره ي كسي بگذره كه اصلامفهوم عشق رونمي فهميد
بااينکه هنوزگاهي خاطره هايي ازش يادم مياد
ولي تصميم گرفتم فراموشش كنم ودارم موفق ميشم‏!‏‏!‏

من یک معجزه نبودم
توهم نبودی
اما باید برای هم اتفاق می افتادیم...

بیا تا بریزیم…
تو استکانی چای برای من
من زندگی ام را به پای تو

بـایـد حـواسـم را بـیـشتـر جـمـع کـنـم
آن قـدر جـاذبـه داری
کـه تـا بـنـد افکارم را شـل مـی کـنم
تـنـهایم مـی گـذارنـد
دور تـو جـمـع مـی شـونـد !

کمترین آرزویم برایت این است که باچشمان مهربانت هرگز نامهربانی روزگار را نبینی!!