تاریخ انتشار : مرداد 1398
دیشب تنها شدم دیگه خواهرم هم عروس شد و رفت دلم خیلی گرفته اونقدر که پاشدم اومدم یه جایی پیدا کنم که از دلتنگیم بگم.... از تموم کسایی که خواستن عروسی رو بهم بزنن ولی نتونستن. ... اون نامردایی که همه جوره پدرمو اذیت کردن..... اونایی که حسرت بعضی چیزا رو به دلم گذاشتن. ... ای خدا تو شاهدی همین آرومم میکنه که تو میبینی همین برام کافیه