دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 245571

تاریخ انتشار : مهر 1397

ایستاده بود گوشه مترو،صندلی خالی شد ننشست
گفتم پدرجان صندلی خالیه بیا بشین
گفت لباسام کثیفه نمیخوام کثیف بشید.
شبیه کارگرهای ساختمانی بود.
پیرزنی که کمی آنورتر نشسته بود گفت ؛آقا بیا بشین باز خداروشکر شما لباسات کثیفه، بیشتر ماها ذاتمون کثیفه زیر لباس قایمش میکنیم...