تاریخ انتشار : تير 1397
کالبدی مانده ز من بی تو که
هر لحظه را سال طی میکند
این شبهای آلوده به تنهایی را
قلب من تکرار گذشته ها میکند
خیالِ خاطرات را باشد چه سود؟
هر کدامَش تاری سفید میکند
گذشته و حال و آینده ام یکسان شده
ساعت و ثانیه هم وقت کُشی میکند
رفتی و یکسان نمودی حالِ دوران مرا
کین تنهایِ خسته عمر کوتاه میکند
گاهی ز درد و رنج آدم ها به آدم ها
پروردگار هم آهسته سکوت میکند
چه دردها چه روزها طی می کنم
تاوانِ دوست داشتن این گونه میکند؟
《کیان _آشفته》