تاریخ انتشار : خرداد 1396
از خاك آوردم به عرش و مهترش كردم
از {هيچ} اورا ساختم پيغمبرش كردم
وقتي كه رنج زندگي تنهاترش كرد
من سوختم...من ساختم...من باورش كردم!
مغرور و بي پروا شد و مارا نديد انگار
كز سوز دل، آتش به جان مجمرش كردم
هي صبر كردم، صبر كردم، صبر!
گويي كه با اين كار بي پرواترش كردم
وقتي براي خالقش ابليس شد آنگاه
در زمهرير دستهايم كيفرش كردم.
-سودا سيحان-