تاریخ انتشار : آذر 1395
وقتی خواهرم داشت میرفت خرید عروسی دم در بابام کشیدش کنار گفت: دخترم من این همه سال هرچی در توانم بود براتون انجام دادم کم یا زیاد شما ببخشید ولی یه جوری خرید کن خانواده همسرت پشت سر نگن عقده های خونه باباشو خالی کرده
بعد یکسری ها دخترشون که داره میره خرید انگار دارن میفرستنش غارت بابا یه نمه اروم تر چه خبرتونه اونم یه جوون دیگه هرچقدر هم پولدار شما دارید سطح چشم و دل سیری خودتون نشون میدید