تاریخ انتشار : خرداد 1395
این بار،تو قلم را در دستان من بچرخان..
ناتوان ترین سرانگشتان،همان هايي اند که بی اذن تو می نگارند و بی نام تو تکرار می شوند...
دستان خالی من کجا و تکرار مکرر نام تو کجا...
من هر سحر،با تو"آغاز"میشوم
قلم را در دستان من بچرخان...همان قدر که ده سحر است،کام سرانگشتان مرا،به لذت عاشقی ات،سیراب کرده ای!!
میدانی سجاده ام،بال در می آورد...
وقتی که سحرهای رمضان عطر تو در خانه مان میپیچد
وقتی تو،سفرهدار ضیافتش هستی.
قلم را در دستان من بچرخان...
میخواهم تو را با قلمم فریاد کنم...یا الله