تاریخ انتشار : ارديبهشت 1395
از آخرین شعله شدن در آغوشت چندیست که میگذرد
از آخرین لبخند من قرنیست که میگذرد
ای اسمان خسته ام ببار بر خاک تشنه ی دلدار
گویا قرنی ها میگذرد از آخرین دیدار
امشب به یاد آن همه شعله شدن
سر کشیدن سوختن مهره شدن
میسوزم اینار نیم در آتش
میسوزم امشب در حسرت خیال تو
من و تو دوریم
یکجا نشاید باشیم
من و تو شمعیم و باران
من در خیالت تودر خیابان