تاریخ انتشار : بهمن 1394
بیا و قصه ی ما را شبیه کنعان کن
و چشم کور زمان را بیا و درمان کن
....
بیا و چهره ی غمگین جمعه هامان را
به یمن آمدنت تا ابد تو خندان کن
....
هوا گرفته ولی آسمان نمی بارد
برای این همه قحطی دعای باران کن
...
زمین منتظر است تا دوباره گل بدهد
فقط کمی ز رخت را بر آن نمایان کن
....
دوباره جمعه و دلتنگ جمکران هستم
بیا به خیمه ی سبزت مرا تو مهمان کن
....
به جرم این همه بد عهدیم بیا اقا
میان صحن و سرایت مرا تو زندان
شاعر :رسول ضمیران