تاریخ انتشار : تير 1394
نگذار هرکس که آمد و ماندني نشد تو را ،
دلت را ،
صداقتت را با خودش يدک بکشد...
که هروقت از سرِ بي حوصلگي ،
از سرِ نبودنِ آرامشي،
آمد و سراغت را گرفت ، حالت را پرسيد ،
دلت را قل قلک داد و باز رفت و گم شد ،
تو بماني و دنيايي اشک...
تو بماني و چرا و اما و اگر ...
آنکه ميرود بايد مي رفته ...
اصلا برايِ رفتن آمده بود ...
تو هم برو ...