تاریخ انتشار : بهمن 1393
اقا جشمتون روز بد نبینه
ما با دختر شهردار منطقمون رفیقم شدیم
همش بهش میگفتم که به بابات بگو بیاد این کوچه ما رو آسفالت کنه و بگو کوچه همکلاسیمونه...
تا این که اومدن بازدید من رفتم دم در طرف پرسیده کوچتون چند متره منم حواسم نبود گفتم من که به ر...دختر آقای ف...متراژشو گفتم
خلاصه هیچی دیگه الان دوروزه خونمون افتاده تو طرح میخواد از وسط خونه کوچه رد بشه!!!!
الانم تو چادر نشستیم دم خونه!!!!!!