تاریخ انتشار : دي 1393
تو رفتےوشب ، تاریک و خاموش
تبِ بُغْضےمنوگرفت درآغوش
تورفتےوتمومِ لحظه هارو
به یادِ عشق تو،کردم فراموش
تونیستے،لحظه هاروغم گرفته
تنِ ثانیه رو،ماتم گرفته
تونیستےوتمومِ خنده هامو
شبِ گریونِ من ازم گرفته
خدا میبینه اشکِ آدمارو
خودش داره حسابِ لحظه هارو
خدا مےدونه بےتو چی کشیدم
خدا میشنوه بُغْضِ بےصدارو . . .
نزدیک به چهل روزه که نیستی مرتضی ... کی باورش میشه ...