دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 183090

تاریخ انتشار : آذر 1393

K : E @@@@@
♤♤ویژه خودمون♤♤
خیلی ناراحت بود . بهش گفتم : بد نباشه ،چرا ناراحتی ؟
گفت : تو اون خونه کوچیک آخه جای مبل هست ، حالا باشه ، پول مبل از کجا بیارم ، تازه باید برم برا چشام ، عینک هم بگیرم چشمام یکم ضعیف شدن باجناقمم از رو پشت بوم افتاده باید برم بیمارستان عیادتش آخه بد بخت تر از من هم پیدا میشه ؟؟؟
غرغر میکرد و میرفت ...
وقتی برگشت خیلی خوشحال بود . گفتم : چی شده مشکلات حل شد ؟؟
گفت : نه . ولی وقتی رفتم دکتر برا ضعیف شدن چشمام آدمی رو دیدم که کور بود . من لنگ پول مبل بودم تو بیمارستان پسری رو دیدم که لنگ پول عمل قلب پدرش بود . من از خونه کوچیکم مینالیدم زن و شوهری رو دیدم که یه زیر زمین واسه کرایه پیدا کرده بودن و انگار دنیارو بهشون داده بود ...
واقعا زندگی الان ما که ازش راضی نیستیم آرزوی خیلیاست