دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 178194

تاریخ انتشار : آبان 1393

روزی ملانصرالدین خواست سوار بر اسبی بشود، اما نتوانست. گفت: افسوس از جوانی! بعد نگاهی به اطرافش کرد و کسی را ندید. گفت: خودمانیم، در جوانی هم چیزی نبودیم!
.
.
.
یعنی یه همچین آدم روان پریشی بوده این آدم... مثه الان ما...