دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 175584

تاریخ انتشار : مهر 1393

(خاطرات تلخ پاییزی)
(دلنوشته)
باران که میبارد...
بوی خاطره ها بلند میشود از خیابان...
دست در جیب...
در خیابان قدم میزنم زیر باران...
و باز خاطره بازی شروع میشود...
خاطرات قدم زدن های دونفره...
خاطرات گره خوردن دست هایمان زیر باران...
حتی خیس شدن زیر باران کنار تو برایم دلچسب و شیرین بود...
حالا من تنها در خیابان ...
دست هایم را از سرمای نبودن دست هایت...در جیبم مچاله کرده ام ...
ولی تو در آغوش گرم خوابیده ای...
آآآه چقدر تلخ و سرد است این باران های پاییزی وقتی به خاطرات تو فکر میکنم...
سیگاری را آتش میزنم...
میخواهم دود کنم تمام خاطراتت را...