تاریخ انتشار : مهر 1393
کوچه ای را بود نامش معرفت!
مردمانش با مرام از هر جهت
سیل آمد کوچه را ویرانه کرد
مردمانش را با جهان بیگانه کرد
هرچه در آن کوی بود از معرفت
شست و با خود برد سیل بیمعرفت
از تمام کوچه تنها یک نفر
خانه اش ماند و خودش جست از خطر
رسم و راه نیک هر جا بود و هست
از نهاد مردم آن کوچه است
چون ک در اندیشه ام این گونه اید....
حتم دارم بچه ی آن کوچه اید....