تاریخ انتشار : مهر 1393
وقتي باخودم قرارگذاشتم ك فراموش كنم ك ادمشم،همه چيزايي ك منو يادش مينداخت جمع كردم تو يه جعبه،تايه مدت موفق شدم سراغشون نرم ك ديشب بازشيطون گولم زد،بازم يادم اومد يكي ب قلبم نفوذكرده بود يه نفوذي خيانتكار...
احساس خلاء دارم..هيچوقت خودمو نميبخشم ك بيرحمانه جلوش غرورمو شكستم..