تاریخ انتشار : مرداد 1393
سرمیزشام بابام باخنده به مامانم گفت:سحراگ من برم زن بگیرم توچکارمیکنی؟؟؟بعدیهوهممون ساکت شدیم بعدمامانم خیلی جدی برگشت گفت:هیچی خودتوبچهاتوهمرویجاباهم پاره میکنم بعدیهوغذاروازرومیزبرداشتوگفت:حیف من که تواین خونه دارم زحمت تولندهوروبااین بچهای بیشعورتومیکشم...کوفت بخورید...اصلاپاشیدبریدگمشیدببینم...ازشام خبری نیس همتون برید بمیرید....خدایی مادربی اعصاب من دارم والا بوخودااااااااا