تاریخ انتشار : تير 1393
بچه بودم بابام منوبردشهربازی سوارتاب زنجیری شده بودیم هنوزدورنگرفته بوددستگاه که دیدم بابا داره ازترس دادهوارمیکشه..طرف نگه داشته دستگاه رومیگه چی شده؟؟؟
میگه این دخترمن میترسه ماروپیاده کن...نه من میخوام بدونم چراانداخت گردن من وقتی خودش داشت ازترس زهرترک میشد...پِدرمن دارمـــــــــــــ