دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 43074

تاریخ انتشار : بهمن 1391

همینجوری که داشتم با صدای خیلی آروم با lمخاطب خاصم صحبت میکردم بابام دراتاقمو باز کرد.
خلاصه سعی کردم خودمو نبازم،چشمامو بستم و خیلی آروم با همون دستم که توش گوشی بود قطعش کردم و گوشی رو به صورت حرفه ای هل دادم زیر بالشت و به حرف زدنم ادامه دادم اما این دفعه یه تکه از درسمو که حفظ کرده بودم رومیگفتم که بابام فکر کنه دارم توخواب حرف میزنم.
بابامم بیچاره باورش شد.اومد بالا سرم و تکونم داد گفت
باباجون پاشو
منم صدامو خوابالو گرفتم گفتم
بــــــــــــــ له؟
بابامم صورتمو بوس کرد گفت
هیچی قربونت برم. داری خواب میبینی
همینجوری هم که داشت میرفت بیرونبا خودش میگفت
بسوزه پدر این اســـتــــادا با این سخت گیری هاشون دارن بچه رو دیوونه میکنن