دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 262166

تاریخ انتشار : فروردين 1400

دیروز خفن ترین سوتی عُمرمو دادم
دیروز سرحال و سرخوش داشتم از دانشگاه برمیگشتم رسیدم دم در خونَمون دیدم مامانم با خانم امیری همسایمون دارن صحبت میکنن سلام علیک کردم رفتم تو خونه (پسر خانم امیری آقا محمد رسول خواستگار منه چند روز پیش اومدن اجازه گرفتن که بیان خواستگاری حالا این آقا محمدرسول خدمات کامپیوتری داره سیستم مام روشن نمیشد نگو بابام صبح رفته بهش گفته بی زحمت برو ی نگاه به سیستم بچه ها بنداز)رفتم تو شروع کردم به خوندن با اون صدا خوشگلم آخ داراخ داخ داخ عاشقشم من آخ آخ .. آها اها...همین روزا میخرم واسش یه دونه بنزِ می باخ ...همراه با حرکات موزون رفتم سر یخچال یه خیار برداشتم در حال خوردن میخوندم مجنون من اونه که واسم زندگی سازه اووووووو حالا از خودم صدا درمیووردم مثلا ریتمه آهنگه. برای دل تنگم بخدا شور نیازه (حرکت موزون) ناز نفسمممممممم همه عالمو آدم میدونن چقدر میخوامش دلم پیش تموم آدما بهش میناززززززززززه رسیدم در اتاق یعنی خــــــــاک تو سرم یه حرکت خفن کردم این آدمای حرفه ای هستن تِکنو میزنن از دست و پاشون موج میره از اون حرکتا انجام دادم در حین انجام کیفو پرت کردم تو اتاق دیدم اووووووووه محمدرسول داره ریز میخنده اول شوکه شدم خیار تو دهنمو قورت دادم گفتم سلام...
محمدرسول:اومد جواب سلام بده پُفففففففففففففففففففففففففففف زد زیر خنده پخش زمین شد غش کرده بود اَ خنده.
مُردم از خجالت سریع صحنه رو ترک کردم
فکر کنم محمدرسول الان با خودش میگه خوب شد قبل از ازدواج فهمیدم دختره دیوونه اس :)