تاریخ انتشار : شهريور 1399
یه بار رفتم خواستگاری پدر دختره می گفت من با بی پولی میتونم کنار بیام ولی نمیتونم تحمل کنم دامادم آداب اجتماعی رو بلد نباشه...
گفتم کاملا درسته بعد شیرینی دانمارکی رو زدم تو چایی:)