دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 259802

تاریخ انتشار : شهريور 1399

یک روز درحالی که دارم با محمد کچل٬طاها کشمش و مهدی گوسفند داریم با پراید گوجه ای وسط اتوبان میریم تصادف کنیم و هممون بریم کما بعد همه بیاین ملاقات ما بعد بابام با عصبانیت بیاد تو شلوار کردیم رو پام کنه و یکی بزنه تو گوشم بگه پسرم شلوار ابر قدرتو آوردم منم با یک پشتک بلند شم برم بیرون از توی شلوارم یک قمه با ارتفاع 2متر دریارم برم به سمت راننده و بگم نفس کش نفستو میبرم تا بشی نفس دزد بهش حمله کنم و حرکت میمون مست چشاشو کور کنم و باضربه شمشیر آسمانی پودرش کنم بعد نیروهای نپو با 10تا هلیکوپتر و با20تانک به من حمله کنم و من با حرکت گاز هلیوم شلوار ابرقدرت پرواز کنم اون هم با هلیکوپتر و جت بیان دنبالم بعد من فرار کنم برم تودریا و با قدرت شلوار شناگر مثل زیر دریایی حرکت کنم و اون هام با زیر دریایی بیان دنبالم و وقتی ببینن منو نمی تونم بگیرن یک موشک هسته ای به سمت من شلیک کنن و من برم در اعماق آب و گم و گورشم بعد موشک برگرده بره بخور به کشتی بعد فرداش اسمم و عکسم باشلوار کردی قرزم تو کل جهان پخشه بعد برا سرم جایزه بزارن.بعد من تغییر چهره بدم و برم آمریکا و ازدواج کنم بعد وسط عروسی پلیس ها با تانک وارد هتل شن یک گوله تانک به سمت من بزنن و من با حرکت طوفان باد که از باسنم خارج میشه رو به سمت اونا شلیک کنم و گلوله تانک به سمته خودشون برگرده و یک تانک رو بترکونه و بعد با حرکت باد کشنده که اونم از باسنم خارج میشه رو به سمت اونا بزنم و همه بمیرم بعد یک ماسک شیمیایی به زنم بدم که بزنه و خودم هم بزنم بعد فرار کنیم بریم با مارو تعقیب کنم بعد من گاز اشک آور بزنم همه چشم هاشونو بمالن بعد من و زنم فرار کنم و در دره اسکلانگا خونه بسازیم بعد بازنم بچه دار شیم بعد من بمیرم و شلوارم برسه به پس