تاریخ انتشار : تير 1399
رفتم خونه دیدم بابام افتاده رو زمین داره خفه میشه????
با ماژیک روی دیوار نوشت شمع توی گلوم گیر کرده با فندک آبش کن
گفتم بابا من که فندک ندارم????♂
بلند شد گفت کات، این پلن هم شکست خورد ツ