تاریخ انتشار : ارديبهشت 1399
مادر شوهرم وقتی که ما میریم خونشون میاد به ما میگه
چی میخورین واستون درست کنم واسه شام
بعد اسم چند تا غذا رو هم میگه میره
بعد اصلا یه غذا هایی واسه شام میاره که اصلا کسی بهش اشاره هم نکرده بود
به روی خودشم نمیاره
هیشکی نیس بهش بگه خوب مرض داری مگه