دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 257645

تاریخ انتشار : فروردين 1399

آقا ما یه خانواده ی فامیل نسبتا دوری داریم که یه دختر هشت ساله به اسم مریم دارن و تو تهران زندگی میکنن ...
یدفعه رفتیم خونشون ؛ حالا دخترشون مریم هی چپ میرفت راست میرفت باد شکم میداد بیرون ..
مینشست باد شکم میداد بیرون ...میوه میگرفت باد شکم میداد بیرون ...مامان و باباشم با صورتی قرمز تر از قرمز نظاره گر بودن ..
خلاصه هر یه دقیقه یک الی 4 باد میداد بیرون ...وقتی دیگه هممون حالت تهوع گرفته بودیم ..مامانم که خیلی صبوری کرده بود گفت :مریم جان یه خورده نگه دار خودتو ..حالمون به هم خورد ..

حالا جواب مریم خانم گودزیلا :خاله جان مگه کار بدی میکنم ..چیه مگه ..اسید معده س دیگه ..مامان و بابامم تو خونه همیشه اسید معده شونو خالی میکنن ..اصلن ما هممون هر روز اسید معده خالی میکنیم :) حالا قیافه ی مامانو باباشو تصور کنین ..

مامانش ــــــــــ:)
باباش ـــــــــــ:)
ماهم دیگ هیچی دیگ ..
روده بر شدیم از خنده ...