دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 257121

تاریخ انتشار : اسفند 1398

یه بارم کلاس 6ام بودیم امتحان تاریخ داشتیم منم هی این مسجد شیخ لطف الله رو با یه مسجد دیگه قاطی میکردم روی لیبل نوشتم گذاشتم توی کتابم که زیردستم بود امتحان تموم شد منم از اون تقلبه استفاده نکردم گرفتم مچاله کردم گذاشتم زیر نیمکت
یهو دیدم یه دختره(صبا) داره با یکی از دوستام(نگار) دعوا میفته همینجوری که داشتن دعوا میفتادن یهو از رو حرص به معلم گفت که مهدیه تقلب کرده و آدرس تقلبمم داد:))
صبا از همین جا آرزو میکنم یه روزی یه جایی صدای گوز بیاد و بندازن گردنت و تا آخر عمرت به خاطر گوزی که ندادی صبا گوزو صدات کنن:)
این قسمت:خاطرات حرص درار قسمت1 (دخترک عقده ای)