تاریخ انتشار : آذر 1398
جاتون خالی پارسال تابستون دسته جمعی رفته بودیم باغ °-°
اونجا یه نهری داشت ما هم بر لب آن ایستاده بودیم و گذر عمر می دیدیم •_•
ناگهان رفیق پسر عموم زنگ زد بهش و گفت کجایی ای وی ؟ =|
پسرعموم: من الان اونور آبم +_+
طرف: هنننن؟ @_@
و سپس به آنطرف نهر رفته و گفت: الان اومدم این ور آب :) هاااااهاااا :]
لب جوی ام :)