تاریخ انتشار : آذر 1398
چند ماه پیش عازم کربلا بودیم،(خدا قسمت کنه)
روز قبل حرکت تو مدرسه با رفیقم واستاده بیدیم که یک عدد حیف نان که خیلی به من کرم می ریخت (لامصب از صبر من خیلی سو استفاده می کرد -_-) از کنارمون رد شد و اوقاتم رو تلخ نمود :/
رفیقم: ولش کن حرص نخور تو فردا پرواز خارجی داری دیگه ایران نیستی :)))
من °_°
رفیقم ^-^
فرودگاه @_@
برگای آژانس های مسافربری T-T
ادمین :|
شما :/