دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 255305

تاریخ انتشار : آبان 1398

دو سال پیش ک عموم فوت شده بودن شب قبل از مراسم تشیع جنازه خونه عموم بودیم،همشم مهمون میومد و میرفت. همه ام خیلی ناراحت و مشغول تلاوت قرآن .آقا یکی از فامیلا اومد ثواب کنه برگشت گفت الفاته محمد صلوات (الفاتحه مع الصلوات)من فقط ی لحضه از شدت خنده شروع کردم ب سرفه کردن.بعدش ی نگاه کردم ب بقیه ببینم اونام متوجه شدن یا نه که دیدم همه در حالت عادی ب سر میبرن.ب خودم گفتم خاک تو سرت همه از شدت ناراحتی اصلا متوجه نشدن اونوقت تو خندت گرفته.ینی تا آخر شب من هی یادش میوفتادم خندم میگرفت.خیلی وضعیت بدی بود.
چن ماه بعد ک ی جا دور هم جمع شده بودیم دخترعموم اعتراف کرد ک اونم شنیده ولی نگاه کرده دیده کسی حواسش نیس.
اونجا بود فهمیدم بقیه ام فهمیدن ولی کسی چیزی بروز نداده.