دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 255299

تاریخ انتشار : آبان 1398

سلام. دوستان. خانمم یه عادت خیلی بدی داشت، جوش های روی صورتم رو میترکوند. (زیاد که گرمی می خورم جوش می زنم) انگاری هر دونه جوشی که روی صورت من در می اومد باعث به تکاپو افتادن کرمی درون خانمم می شد که گیر بده و اونو بترکونه. (می دونم عجیبه، دختره ولی چندشه!) آقا، یه شب گیر سه پیچ داد به یه جوش کنار دماغم. (از اون درشت آبداراش!!! می دونم، کثافتم) بعد از عمل موفقیت آمیز رفت دستشویی تا دستاش رو بشوره، من هم نقشه شومی به ذهنم رسید، سریع رفتم آشپزخونه، مقداری سس قرمز، آب، عسل و رب رو با هم مخلوط کرده روی سوراخ دماغا و گوشه لبم مالیدم. بعد رفتم دراز شدم وسط پذیرایی. خانمم اومد بیرون از دستشویی، حالا هی تیکه مینداخت: بلند شو سوسول، بچه ننه! نازک نارنجی! یه جوش ترکوندما، غش کرده پسره لوس ننر!!! اومد نزدیکتر یه دفعه حالتش عوض شد! با داد و فریاد: چچچچچییییی شده؟ بد بخت شدم!!! ببین با شوهرم چی کار کردم!!! بلند شو بریم بیمارستان!!!! زودباش تا بیوه نشدم!!!! هر کاری کردم آروم بشه نشد که نشد. (نمی تونستم راستش رو بگم چون مطمئن بودم پرتم می کرد از خونه بیرون!) حتی تهدید کرد اگه آماده نشم که بریم اینقدر سروصدا می کنه تا تمام همسایه ها بریزن خونموم. چاره ای نبود 20 هزار تومن پیاده شدیم تا رفتیم بیمارستان، حالا اونجا هی دکتر اورژانس می گفت این طوریش نیس، خانمم مثل ابر بهاری گریه می کرد و می گفت نه، باید از مغزش 0_O عکس بگیرین!! یکی از فامیلامون اینطوری شد شب خوابید صبح دیگه بیدار نشد. خلاصه با یه دردسری آرومش کردم 20 تومن دیگه دادیم برگشتیم خونه، بعد تا صبح بالاسرم نشسته که حتما صبح بیدارم کنه یه وقت نرم به دیار باقی!!! درسته 40 تومن پیاده شدم ولی عادتش رو ترک دادم :)))))))